ازدواج
اموزش
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
8 خرداد 1389برچسب:, :: 21:58 ::  نويسنده : علی


شخصیت جنسی چیست ؟ و اداراک هیجانی چه تاثیری بر روابط زناشویی دارد ؟



شخصیت جنسی و یا زندگی جنسی چیست ؟

شخصیت جنسی افراد با هویت جنسی آنها تفاوت دارد در واقع هویت جنسی یکی از اجزاء زندگی جنسی افراد است . هویت جنسی قابل مشاهده ترین جزء از اجزاء زندگی جنسی انسانها می باشد . پس هرگز زندگی جنسی را برابر با شهوت جنسی ندانید . کم نیستند افرادی که برای مقابله با غریزه جنسی و جلوگیری از شهوت جنسی به اشتباه با زندگی جنسی خود مقابله می کنند و در انتها به زندگی جنسی خود در تمام عمر آسیب می زنند . . نکته مهم که هرگز نباید فرموش کنیم این است که اجتماع ، وجدان و دین بر سلامت شخصیت جنسی افراد تاکید دارند .

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، افراد در صورتی فعالیت جنسی نرمال و روابط زناشویی موفق خواهند داشت که تمامی مراحل شخصیت جنسی را به شکل صحیح طی کرده باشند و در حال حاضر زندگی جنسی نرمال داشته باشند .

شخصین جنسی و یا زندگی جنسی ۵ مرحله دارد که باید تمامی آنها طبیعی باشد تا فرد در انتهای آن یک عملکرد جنسی طبیعی و رضایت بخش داشته باشد . این ۵ مرحله به شرح زیر است :

۱ – هویت جنسی ۲ -جهت‌گیری جنسی ۳ – تمایل جنسی ۴ – نقش جنسی ۵ – عملکرد جنسی

شما قبل از اینکه به مرحله عملکرد جنسی برسید ، باید از سلامت خود در ۴ لایه دیگر اطمینان حاصل کنید . در زیر به بررسی این ۵ قسمت از زندگی‌ جنسی می پردازیم :

۱ – هویت جنسی


بالاخره من دخترم یا پسر؟
پایه‌ای‌ترین و بدیهی‌ترین سوال در مورد زندگی جنسی یک آدم این مرد است : «من دخترم»، «من پسرم». اگر شما این مورد را بدون هیچ شکی در مورد خودتان قبول داشته باشید می توان گفت در این لایه جنسی مشکلی ندارید؛ یعنی هویت جنسی سالمی دارید.

اما اگر در ذهنتان سوالاتی به شرح زیر باشد ، شما از یک اختلال رنج می‌بری د: «من پسری هستم که در کالبد یک دختر گرفتار شده‌ام» یا «من دختری هستم که در کالبد یک پسر گرفتار شده‌ام».

تعجب نکنید. در ایران خودمان هم این بیماری که به اختلال هویت جنسی معروف است، وجود دارد شما اگر در این سایت جستجو کنید مقالات زیادی در رابطه با هویت جنسی و تغییر جنست پیدا خواهید کرد ، حتی جستجوی عبارت ” تغییر جنسیت ” در گوگل نیز شما را به مقالات تغییر جنسیت سایت پزشکان بدون مرز راهنمایی می کند .

اگر این افراد مذکر باشند، یک بدن مردانه و یک ذهن زنانه یا بهتر بگوییم یک مغز زنانه دارند. هویت جنسی، عمیق‌ترین لایه زندگی جنسی یک انسان است و کسانی که به این بیماری مبتلا هستند، فکر و ذکرشان خلاصی از بدنی است که با مغزشان جفت و جور نیست.

تحقیقات هم نشان داده است که تنها راه درمان اختلال هویت جنسی، تغییر جنسیت است. البته قبل از تغییر جنسیت، لازم است این افرادلااقل برای چند ماه در میان جنس مخالف زندگی کنند و به سبک زندگی آنها رفتار کنند تا بعدا از عمل خود پشیمان نشوند. همچنین لازم است طی جلسات متعدد به وسیله روانپزشک و روانکاو مورد بررسی قرار گیرند .

یادتان باشد که احتمال خیلی کمی وجود دارد که شما به این اختلال مبتلا باشید. مثلا اگر دختر هستید و در کودکی به تفنگ و ماشین علاقه داشته‌اید، نشانه اختلال هویت جنسی نیست. گاهی افراد ناراحتی‌های خود را به این مسئله پیوند می‌دهند. حتی موارد زیادی تماس با سایت داشته ایم که عنوان کرده اند ” من ازدختر بودن خسته شده ام ” و یا دوست دارم دختر باشم ” و یا ” اگر پسر باشم موفقتر می شوم ” . اینها اختلال هویت جنسی نیست . اینها شکایت از وضعیت موجود می باشد .

پس نتیجه می گیریم که به احساس زنانگی یا مردانگی هر فرد از خود هویت جنسی گفته می شود . به تعریفی دیگر اعتقاد درونی شخص به این مسئله که او فردی است مونث ، مذکر ، دوسوگرا یا خنثی .
هویت جنسی حاصل ترکیب سه عامل بیولوژیک ، زیستی ، روانی و واکنش های روانی .


۲ -جهت‌گیری جنسی


من به کدام جنس علاقه دارم؟
این یکی از بحث‌برانگیز‌ترین لایه‌‌های زندگی جنسی – به‌خصوص در چند دهه گذشته – بوده است. خیلی ساده، بحث این لایه در این مورد است که شما دگرجنس‌گرا هستید یا همجنس‌گرا.

البته اگر بخواهیم دقیق‌تر و واقعی‌تر بگوییم، یک طیف وجود دارد که در یک طرفش افرادی وجود دارند که منحصرا همجنس‌گرا هستند و در یک طرفش آدم‌هایی که فقط از جنس مخالف خوش‌شان می‌آید (البته از لحاظ جنسی). با تعریف‌هایی که از سلامت روانی در میان اقوام ، ملل و ادیان مختلف وجود دارد، در بین اقوام منطقه خاور میانه همجنس‌گرایی یک بیماری به حساب می آید که نیاز به درمان دارد. نکته جالب این است که حتی ایرانیانی که سالهاست به اروپا و ایالات متحده مهاجرت کرده اند همجنسگرایی را به شکل علنی نمی پسندند ( شبکه های ماهواره ایی که در ایالات متحده به وسیله مهاجرین آسیایی اداره می گردند نیز برای خود محدودیت هایی در نظر گرفته اند ) باز دقت کنید اگر خیلی رفیق باز هستید و یا روحیات مردانه و یا خلقیات زنانه به شدت قوی دارید؛ به این معنی نیست که همجنس‌گرا هستید.

۳ – تمایل جنسی


میل جنسی من چگونه بیدار می‌شود؟
خب! شما از ۲ لایه پیش، سالم بیرون آمده‌اید و به فرض مذکربودن قبول دارید که پسر هستید و به جنس مخالف‌تان علاقه جنسی دارید. حالا می‌رسید به لایه سوم؛ لایه‌ای که خیلی از بیماری‌هایی که این طرف و آن طرف می‌شنوید، در آن قرار دارند. تمایل جنسی یعنی اینکه انجام‌دادن چه کارهایی و دیدن چه چیزهایی فرد را تحریک می‌کند.

کسی هم بیمار است که به صورت‌‌های غیرعادی و غیرمعمول تحریک شود؛ مثلا تماشاگران جنسی حتما باید یک صحنه جنسی را ببینند، هرزه‌دراهای تلفنی حتما باید با یک بیچاره از همه جا بی‌خبر از طریق تلفن حرف‌‌های رکیک بزنند و… به کلمه‌‌های «فقط» و «حتما» توجه کنید. اگر کسی هم به شکل معمول و هم با یکی از این راه‌ها میل جنسی‌اش تحریک می‌شود، بیمار نیست.

به نظر می‌رسد در ایران، تماشاگری جنسی شکلی دیگر پیدا کرده است. کسانی که فقط با دیدن فیلم‌‌های مبتذل می‌توانند به تحریک جنسی برسند، یک‌جورهایی از این مشکل رنج می‌برند چون حتی در کنار همسرشان محتاج تماشای این صحنه‌ها می‌شوند و از همین‌جا خیلی از حرف و حدیث‌ها شروع می‌شود.با توجه به افزایش دوباره مزاحمت‌‌های تلفنی در ایران به نظر می‌رسد، بخشی از این مزاحمان همان هرزه‌درایان تلفنی باشند.

علاوه بر اینها، خودارضایی، در ایران یک نوع بیمــاری در میل جنسی است. طولانی‌شدن سال‌هایی که نوجوان و جوان به خاطر ازدواج‌نکردن، دســــت به خودارضایی می‌زند، می‌تواند حتی موجب مشکلاتی در زندگی زناشویی شود؛ ضمن اینکه احساس گناه احتمالا شدیدی که جوان ایرانی با خودارضایی دارد را نمی‌توان نادیده گرفت. بد نیست بدانید که خودارضایی گاهی ماهیتی کاملا غیرجنسی دارد؛ یعنی فرد آن را به عنوان راهی برای رفع تنش‌ها و اضطراب‌‌های روزمره‌اش به کار می‌برد. در این حالت، اضطراب که حل شود خودارضایی هم خود به خود حل می‌شود. دقت کنید در تک تک این موارد، مشاورین می‌توانند شما را راهنمایی کنند.

۴ – نقش جنسی


آیا رفتارهای من زنانه است یا مردانه؟
لایه چهارم زندگی جنسی، ابراز علنی هویت جنسی است؛ یعنی حالا که من فهمیدم مردم یا زن چطور این زنانگی و مردانگی را در رفتارهایم نشان دهم؟ حتما خودتان هم دیده‌اید که پسرهای ۲ ساله ماشین بازی و دختر‌‌های ۲ساله عروسک‌بازی را ترجیح می‌دهند.

هم پسرها و هم دخترها ۳ سالشان که شد، ترجیح می‌دهند با همجنس‌‌های خودشان بازی کنند و در ۴سالگی اگر از آنها بپرسید که چه شغلی را دوست دارند، معمولا شغل‌‌های مربوط به جنس خودشان را می‌گویند.

البته اگر اطرافیان‌تان یا خودتان از این کلیشه‌ها پیروی نکردید، نباید نگران باشید چون در دهه‌‌های اخیر به این خاطر که نقش‌‌های جنسیتی خیلی قاتی‌پاتی شده‌اند و ماماهای مرد و مهندس‌‌های زن تا دلتان بخواهد زیاد شده‌اند، متخصصان رفتار جنسی معتقدند هیچ نوع بیماری‌ای در این لایه وجود ندارد. فقط یادتان باشد که خیلی وقت‌ها تمایل به کارهای مربوط به جنس مخالفتان به این لایه سطحی‌تر زندگی جنسی مربوط است، نه آن لایه عمیق هویت جنسی.

۵ – عملکرد جنسی


آیا من زندگی زناشویی موفقی خواهم داشت؟

سلامت در عملکرد جنسی یعنی اینکه فرد بتواند کاری کند که هم خودش و هم همسرش از یک تجربه جنسی لذت ببرند و راضی باشند. این به شرطی است که طرف مقابل هم مشکلی نداشته باشد. ۷۰ درصد طلاق‌‌های ما به خاطر مشکل داشتن زن و شوهرها در همین لایه زندگی جنسی است. متاسفانه ما در تمام شئون زندگی‌مان بین سنت و مدرنیته گیر کرده‌ایم.

مشکل شایعی که در این زمینه در ایران وجود دارد، به تخیلات جنسی مردان مجرد برمی‌گردد. آنها با دیدن فیلم‌‌های غیراخلاقی رفتاری شبه‌مدرنیستی پیش می‌گیرند و سپس در همه جوانب، توقعات بالایی از همسر آینده‌شان دارند ؛ توقعاتی که بعضی‌هایش با فرهنگ ما و … نمی‌خواند. همین تنش، باعث می‌شود که زن ایرانی در زندگی زناشویی، مضطرب و مرد ایرانی ناراضی باشد و این زمینه مشکلات دیگر است.

با افزایش سن عملکرد جنسی چه تغییری می کند ؟

با افزایش سن ، بطور طبیعی تغییراتی در بدن مرد و زن بوجود می آید که موجب کاهش تدریجی روابط زناشویی می شود .آین تغییرات طبیعی است ؛ اما اگر در حدی بود که باعث نارضایتی شما یا همسرتان گرددو یا اگر بطور ناگهانی ایجاد شد ، لازم است به پزشک مراجعه کنید .

این مشکلات بیشتر به تخصص های مجاری ادراری ( ارولوژی ) ، زنان وزایمان و روانپزشکی ارتباط دارد .

تغییر طبیعی دیگری که می تواند موجب مشکل در رابطه زناشویی شود ،کم شدن ترشحات زنانه است که موجب خشکی مجاری زنانگی ( مهبل ) می شود .این مشکل نیز با مراجعه به پزشک نیز براحتی برطرف میگردد.
علاوه بر این . مسایل دیگری نیز وجود دارد که در روابط زناشویی مشکل ایجاد می کند.؛ بیماری قند خون ، مصرف برخی داروها ، مصرف سیگار و الکل .بنابر این هر چند روابط زناشویی ، یک مسئله بسیار شخصی و خصوصی است اما اگر در این مورد مشکلی دارید حتما آن را با پزشک در میان بگذارید ؛ زیرا بسیاری از این مشکلات قابل درمان است .

ادراک هیجانی و روابط زوجین

برای اینکه یک زوج روابط زنا شویی سالمی داشته باشید تنها اموزش روابط زناشویی کفایت نمی کند موارد بسیاری است که در نزدیکی عاطفی و روحی زن و شوهر موثر است . دانستن نکات زیر به شما کمک خواهد کرد تا رابطه ای سرشار از عشق و دوستی با همسر خود داشته باشید :

۱- ازدواج و زندگی زناشویی یک بافت سرشار از عاطفه می باشد.

۲- در ازدواج هایی که دو فرد با یکدیگر در تعارض و تضاد باشند ، برانگیختگی های هیجانی زیادتری دیده می شود . به عبارت دیگر ، بیشتر تعارض ها و اختلافات بین زوجین به دلیل برانگیختگی های هیجانی صورت می گیرد.

۳- افراد در توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. مثلاً بعضی از زوج ها آشکارا نسبت به علائم هیجانی همسرشان بی توجه هستند و آنان را نادیده می گیرند یا آمادگی سوء تعبیر و عدم تشخیص صحیح این عواطف را دارند. مثلاً حالت غمناکی یا اندوه همسر خود را به عنوان عصبانیت و خشم تفسیر می نمایند.

۴- انسان ها دارای تفاوت های قابل توجهی در توانایی ابراز صریح عواطف خود می باشند. مثلاً برخی از زوج ها عادت دارند پیام های هیجانی مبهم و گیج کننده ای به طرف مقابل خود بدهند (هم زمان، هم می خندند و هم اخم می کنند ). پژوهشگران دریافته اند که ارتباط با ثبات و معناداری بین تفاوت های فردی در توانایی ابراز دقیق و صحیح عواطف و تشخیص آن ها با شادی های زندگی و روابط زناشویی مطلوب وجود دارد.

۵- زوج های خرسند در مقایسه با زوج هایی که رابطه ی زناشویی و هیجانی خوبی با هم ندارند، احساس هم دلی بیشتری به هم نشان می دهند ونسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج می دهند.

۶- زوج های ناراضی از زندگی زنا شویی در عکس العمل به رفتار نامناسب همسرشان مقابله به مثل می کنند.

۷- زنان بهتراز مردان در ابراز دقیق عواطف و تشخیص آن ها عمل می نمایند. برای مثال وقتی که یک زن پیام هیجانی مثبتی به شوهرش می دهد، احتمالاً از علائم غیر کلامی-بدنی ( مثل لبخند زدن ) و از یک لحن صمیمانه در هنگام سخن گفتن استفاده می نماید. از طرف دیگر، مردان تمایل به استفاده از پیام های مبهم و مختلط (ترکیبی) دارند. برای مثال هنگامی که مردی می خواهد پیام هیجانی مثبتی به همسرش بدهد، این پیام هم همراه با خنده است و هم همراه با علائم بالقوه تهدید کننده ای چون حرکات ابرو یا چشم .

۸- ناتوانی مردان در تشخیص و ابراز دقیق عواطف، علت مهم و اساسی ازدواج های ناموفق است. برای مثال در برانگیختگی های هیجانی بالا در طول کشمکش های زناشویی ( که از طریق اندازه گیری علائم فیزیولوژیکی مثل ضربان قلب یا فشار خون مشخص می شود ) مردانی که از زندگی زناشویی خود راضی نمی باشند و با همسران خود اختلاف دارند، علائمی از گوشه گیری یا انزوای هیجانی و بی عاطفگی از خود نشان می دهند، روان شناسان آن را «حصار سنگی» نامیدند.

۹- زوج های شاد و خوشبخت نسبت به زوج های ناسازگار، هم در اظهار و ابراز عواطف و هم در استنباط، تشخیص و دریافت عواطف، عملکرد بهتری از خود نشان می دهند.

۱۰- برخی از مردان احساس می کنند که هم زمان از دو طرف مورد تهدید واقع می شوند : یکی از طرف موقعیت هایی که قادر به کنترل آن ها نمی باشند و یکی هم از طرف عواطف ناخوشایند و منفی، چون اضطراب و اندوه که بوسیله این موقعیت ها ایجاد می شوند. این مردان هنگامی که احساس آسیب پذیری وناتوانی می نمایند، عصبانی می شوند و مایل به تجربه حالت هایی هیجانی هستند تا از آن طریق احساس کنند قادر به کنترل موقعیت ها می باشند.

۱۱- در زمینه زندگی زناشویی ، وضعیت فوق بدین معنی است که احتمالاً یک شوهر به تقاضای همسرش جهت استقلال بیشتر، با واکنش های خشم آلود به این نوع گستاخی پاسخ دهد تا واکنش های مضطربانه، و علت بروز چنین واکنشی احتمالاً ترس از دست دادن همسر است. این خشم و عصبانیت ممکن است منجر به رفتارهای تخریبی شود که با جنگ و دعواهای خانوادگی و ضرب و شتم های جسمی و خشونت آمیز همراه است.

۱۲- در تعامل های پر از تنش و تعارض زندگی زناشویی، حتی شوهرانی که بسیار مقاوم و شکیبا می باشند، احساس درهم شکسته شدن می نمایند و در مقابل علائم جسمانی و منفی شدیدی ( چون انقباضات و دردهای معدی، افزایش ضربان قلب، تعریق کف دست، سردرد و… ) که آنان را تهدید می کند، احساس ناتوانی، اضطراب و دستپاچگی می نمایند.

در چنین شرایطی، مردان ممکن است به صورت خودکار و غیر ارادی دچار خشم شوند. روی هم رفته و بر اساس یافته های مطالعات انجام شده بر روی تعامل های زندگی زناشویی، فرض می شود که اگر زوجین از عواطف همسرانشان آگاه شوند و بتوانند عواطفشان را به صورتی واضح و آشکار به یکدیگر اطلاع دهند و ابراز نمایند، زندگی بهتری خواهند داشت. برای این کار لازم است تا نسبت به علل، جوانب و پیامدهای عواطفشان بر زندگی زناشویی شان آگاه گردند.

چگونگی ارتباط صحیح جنسی


۱) مراحل واکنش جنسی طبیعی
زن ومرد یک سلسله واکنش های فیزیولوژیک به صورت طبیعی نسبت به تحریکات جنسی از خود بروز می دهند . این واکنش به شکل طبیعی خود در چهار مرحله ی ۱) پیدایش انگیزش ، ۲) پلاتو ۳) ارگاسم ، ۴) و فرونشینی اتفاق می افتد .

۱- مرحله پیدایش وانگیزش

مرحله انگیزش با تحریک روانی ، تخیل وتجسم ، وجود موضوع مطبوع و دلخواه یا ترکیبی از هر دو به وجود می آید .
۲- مرحله پلاتو
با ادامه یافتن تحریک در محوطه ارگاسمی انقباض مشخصی اتفاق می افتد . دستگاه تناسلی تحریک جنسی می گردد و کلیتوریس بالاتر قرار می گیرد گرچه به آسانی قابل لمس نیست حجم پستانها در زن افزایش می یابد . و همین طور آلت مرد سفت تر می شود . این مرحله بین ۳۰ ثانیه تا چند دقیقه در نوسان است .
۳- مرحله ارگاسم
این مرحله عبارت از( اوج لذت جنسی و رها شدن تنش های جنسی است .) پس از ارگاسم مرد تا مدتی ارگاسم دیگری ندارد ( ناگذاری)
اما یک زن می تواند ارگاسم های متعدد و پشت سرهم داشته باشد .
۴- مرحله فرونشینی
بازگشت بدن به حالت سکون اولیه ،احساس آرامش ، خوشی و رفع تنش های عضلانی از مشخصات این مرحله است .
با ظهور ارگاسم این مرحله سریعتر روی می دهد .

در انتها فراموش نکنید میل جنسی در زن و مرد از نظر شرایط بروز آن اختلاف دارد. مرد از نظر جنسی طوری است که در شرایط مساعد آمادگی پیدا می کند و با تحریک مناسب توان عمل جنسی در تمام مدت را دارد ولی زن در زمانهایی خاص که ارتباط به زمان قاعدگی نیز دارد آمادگی بیشتری برای آمیزش و همبستری دارد و بیشترین آمادگی جسمانی زن در زمان تخمک گذاری و رشد تخمک است.


بیماری هایی که میل جنسی را در زنان کاهش می دهد




بسیاری از بیماری‌ها با کاهش میل جنسی باعث می‌شوند روابط زناشویی تحت تاثیر قرار بگیرد. در واقع می‌توان کاهش میل جنسی را به‌عنوان یکی از بارزترین عوارض این بیماری‌ها به‌حساب آورد


با توجه به این حقیقت می‌توان اذعان کرد که اگر دچار کاهش میل زناشویی و یا هر نوع اختلال دیگری در این عملکرد هستید،بهتر است به پزشک مراجعه نمایید تا دلیل اصلی آن مشخص شود و با رفع مشکل زمینه‌ای،این مشکل شما نیز برطرف شود.


در ادامه به بعضی از مهم‌ترین بیماری‌‌هایی که میل زناشویی را تحت تاثیر قرار می‌دهد اشاره می‌کنیم...

بیماری‌های عروقی
برخی از اختلالات عروقی در قالب مشکلات زناشویی خود را نشان می‌دهد.به مرور زمان رگ‌های خونی را تحت تاثیر قرار داده،شریان‌ها را سخت و باریک می‌کند و همین ساله،خون‌رسانی به دستگاه تناسلی را کاهش می‌دهد.


2دیابت
اغلب مشکلات زناشویی ناشی از بیماری دیابت است که با مشکلات دیگری نظیر آسیب‌های عصبی و بیماری‌‌های عروقی همگام می‌شود.در زنان این عارضه به شکل کاهش میل زناشویی است. البته این عوارض با کنترل قندخون،فشارخون و سطح کلسترول قابل جبران است.


3 افسردگی
اغلب به‌دنبال افسردگی اختلالات زناشویی بروز می‌کند.اگر مواد شیمیایی مغز و یا هورمون‌ها و ناقل‌های عصبی در وضعیت متعادلی نباشند،میل زناشویی،انگیختگی زناشویی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و دارو‌های ضدافسردگی باعث کاهش میل زناشویی می‌شود.البته خوشبختانه دارو‌هایی با فرمول مشابه ویاگرا و یا خود ویاگرا می‌تواند به بهبود این وضعیت کمک موثری کند.

4 یائسگی
میل زناشویی زنان به موازات تغییر در هورمون‌های خاص افول می‌کند.افت مقدار استروژن که در انگیختگی زناشویی موثر است، باعث خشکی واژن و دردناکی آمیزش می‌شود.تستسترون، هورمونی که در میل زناشویی هر دو جنس نقش دارد،با افت فعالیت تخمدان‌ها کاهش می‌یابد و در جمع، این مساله باعث کاهش میل زناشویی می‌شود.


5 عوارض جانبی برخی داروها
دارو‌های بی‌شماری هستند که چنین تاثیر ناخواسته‌ای رابه همراه خواهند داشت.علاوه بر دارو‌های ضدافسردگی،دارو‌های فشارخون و حتی دارو‌های ضدبارداری می‌تواند میل زناشویی را تحت‌تاثیر قرار دهد.


6 ام.اس
این بیماری که باعث تخریب سیستم عصبی مرکزی می‌شود،روی عملکرد آمیزشی تاثیر می‌گذارد. عدم خشنودی از آمیزش و یا فقر میل زناشویی در زنان می‌تواند دال بر ابتلا به این بیماری باشد.بیماری‌های عصبی دیگری نظیر پارکینسون نیز چنین تاثیر مشابهی را به همراه دارد.


7 آندومتریوز
بیش از 5 میلیون زن در شمال آمریکا دچار این اختلال هستند.علاوه بر این،علایم دردناک این بیماری نظیر گرفتگی‌های شکمی‌ دردناک،قاعدگی‌های شدید و درد مزمن لگنی،امکان آمیزش را به سختی فراهم می‌کند و تجربه‌ای ناخوشایند خواهد بود.


8 کیست‌های تخمدانی
آمیزش‌‌های دردناک،می‌تواند علامتی از کسیت‌های رحمی‌ باشد.بیماری التهاب لگن و یا سرطان لگن نیز چنین علامتی را به همراه دارد. به طور کلی آمیزش‌های دردناک را نباید نادیده گرفت.


9 اختلالات تیروییدی
تیرویید،غده‌ای پروانه‌ای در جلوی گردن است که نقش مهمی ‌در حیات و سلامت فرد ایفا می‌کند. مدیریت فرآیند متابولیسم،از دما تا وزن و همچنین سلامت زناشویی از فعالیت‌های غده‌ تیرویید است.


10 آپنه
آپنه که اصطلاحا به آن،خفگی در خواب می‌گویند،مشکلی است که در آن تنفس به مدت 10 ثانیه متوقف می‌شود و این روند مرتب در خواب تکرار می‌شود.پزشکان می‌گویند آپنه نیز می‌تواند به بروز مشکلات زناشویی در مردان منجر ‌شود.


واقعیت‌ها
شما ممکن است احساس کنید که میل زناشویی شما کم رنگ شده است. یا چیزهایی که قبلا برای شما لذت‌آور بوده اکنون ناراحت‌کننده به نظر می‌رسد. شما تنها نیستید. خیلی از زنان دچار مشکلات زناشویی در نقاطی از زندگی خود می‌شوند. تخمین زده می‌شود که ? نفر از هر ?? زن حداقل یک نگرانی زناشویی را تجربه کرده است. ناتوانی زناشویی در زنان دلالت بر مشکلات مزمن یا عودکننده در مصاف با یک یا برخی از پاسخ‌های زناشویی است. به آنچه شما تجربه می‌کنید ناتوانی زناشویی در زنان نمی‌گویند مگر اینکه شما درباره آن مضطرب بوده یا تاثیر منفی بر ارتباط شما با همسرتان داشته باشد.اگرچه مشکلات زناشویی در ارتباط با ناتوانی زناشویی در زنان دلایل متفاوتی دارد ولی اغلب قابل درمان هستند.ارتباط دادن دلواپسی‌های خود و فهم کالبدشناسی و فیزیولوژی طبیعی پاسخ‌های بدن به میل زناشویی قدم‌های مهمی ‌است به طرف دوباره به دست آوردن رضایت زناشویی.

علایم و نشانه‌ها
دلواپسی زناشویی در زنان با هر سنی اتفاق می‌افتد ولی ممکن است در زمان‌های آسیب‌پذیری هورمونی شایع‌تر باشد، مانند بعد از زایمان یا در زمان انتقال به یائسگی.نگرانی‌های زناشویی همچنین ممکن است با بیماری‌های عمده مانند سرطان اتفاق افتد.مشکل شما به‌عنوان ناتوانی زناشویی در زنان دسته‌بندی می‌شود اگر شما یک یا بیشتر از موارد زیر را تجربه کرده‌اید و یا تجربه نگرانی شخصی به علت آنها دارید:

میل زناشویی در شما کم شده یا وجود ندارد *

شما با فعالیت زناشویی برانگیخته نمی‌شوید یا علی‌رغم میل زناشویی برانگیخته نمی‌شوید.

شما نمی‌توانید به اوج لذت زناشویی (ارگاسم) برسید.

شما دارای درد در زمان تماس زناشویی هستید.


بیماری هایی که میل جنسی را در زنان کاهش می دهد




بسیاری از بیماری‌ها با کاهش میل جنسی باعث می‌شوند روابط زناشویی تحت تاثیر قرار بگیرد. در واقع می‌توان کاهش میل جنسی را به‌عنوان یکی از بارزترین عوارض این بیماری‌ها به‌حساب آورد


با توجه به این حقیقت می‌توان اذعان کرد که اگر دچار کاهش میل زناشویی و یا هر نوع اختلال دیگری در این عملکرد هستید،بهتر است به پزشک مراجعه نمایید تا دلیل اصلی آن مشخص شود و با رفع مشکل زمینه‌ای،این مشکل شما نیز برطرف شود.


در ادامه به بعضی از مهم‌ترین بیماری‌‌هایی که میل زناشویی را تحت تاثیر قرار می‌دهد اشاره می‌کنیم...

بیماری‌های عروقی
برخی از اختلالات عروقی در قالب مشکلات زناشویی خود را نشان می‌دهد.به مرور زمان رگ‌های خونی را تحت تاثیر قرار داده،شریان‌ها را سخت و باریک می‌کند و همین ساله،خون‌رسانی به دستگاه تناسلی را کاهش می‌دهد.


2دیابت
اغلب مشکلات زناشویی ناشی از بیماری دیابت است که با مشکلات دیگری نظیر آسیب‌های عصبی و بیماری‌‌های عروقی همگام می‌شود.در زنان این عارضه به شکل کاهش میل زناشویی است. البته این عوارض با کنترل قندخون،فشارخون و سطح کلسترول قابل جبران است.


3 افسردگی
اغلب به‌دنبال افسردگی اختلالات زناشویی بروز می‌کند.اگر مواد شیمیایی مغز و یا هورمون‌ها و ناقل‌های عصبی در وضعیت متعادلی نباشند،میل زناشویی،انگیختگی زناشویی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و دارو‌های ضدافسردگی باعث کاهش میل زناشویی می‌شود.البته خوشبختانه دارو‌هایی با فرمول مشابه ویاگرا و یا خود ویاگرا می‌تواند به بهبود این وضعیت کمک موثری کند.

4 یائسگی
میل زناشویی زنان به موازات تغییر در هورمون‌های خاص افول می‌کند.افت مقدار استروژن که در انگیختگی زناشویی موثر است، باعث خشکی واژن و دردناکی آمیزش می‌شود.تستسترون، هورمونی که در میل زناشویی هر دو جنس نقش دارد،با افت فعالیت تخمدان‌ها کاهش می‌یابد و در جمع، این مساله باعث کاهش میل زناشویی می‌شود.


5 عوارض جانبی برخی داروها
دارو‌های بی‌شماری هستند که چنین تاثیر ناخواسته‌ای رابه همراه خواهند داشت.علاوه بر دارو‌های ضدافسردگی،دارو‌های فشارخون و حتی دارو‌های ضدبارداری می‌تواند میل زناشویی را تحت‌تاثیر قرار دهد.


6 ام.اس
این بیماری که باعث تخریب سیستم عصبی مرکزی می‌شود،روی عملکرد آمیزشی تاثیر می‌گذارد. عدم خشنودی از آمیزش و یا فقر میل زناشویی در زنان می‌تواند دال بر ابتلا به این بیماری باشد.بیماری‌های عصبی دیگری نظیر پارکینسون نیز چنین تاثیر مشابهی را به همراه دارد.


7 آندومتریوز
بیش از 5 میلیون زن در شمال آمریکا دچار این اختلال هستند.علاوه بر این،علایم دردناک این بیماری نظیر گرفتگی‌های شکمی‌ دردناک،قاعدگی‌های شدید و درد مزمن لگنی،امکان آمیزش را به سختی فراهم می‌کند و تجربه‌ای ناخوشایند خواهد بود.


8 کیست‌های تخمدانی
آمیزش‌‌های دردناک،می‌تواند علامتی از کسیت‌های رحمی‌ باشد.بیماری التهاب لگن و یا سرطان لگن نیز چنین علامتی را به همراه دارد. به طور کلی آمیزش‌های دردناک را نباید نادیده گرفت.


9 اختلالات تیروییدی
تیرویید،غده‌ای پروانه‌ای در جلوی گردن است که نقش مهمی ‌در حیات و سلامت فرد ایفا می‌کند. مدیریت فرآیند متابولیسم،از دما تا وزن و همچنین سلامت زناشویی از فعالیت‌های غده‌ تیرویید است.


10 آپنه
آپنه که اصطلاحا به آن،خفگی در خواب می‌گویند،مشکلی است که در آن تنفس به مدت 10 ثانیه متوقف می‌شود و این روند مرتب در خواب تکرار می‌شود.پزشکان می‌گویند آپنه نیز می‌تواند به بروز مشکلات زناشویی در مردان منجر ‌شود.


واقعیت‌ها
شما ممکن است احساس کنید که میل زناشویی شما کم رنگ شده است. یا چیزهایی که قبلا برای شما لذت‌آور بوده اکنون ناراحت‌کننده به نظر می‌رسد. شما تنها نیستید. خیلی از زنان دچار مشکلات زناشویی در نقاطی از زندگی خود می‌شوند. تخمین زده می‌شود که ? نفر از هر ?? زن حداقل یک نگرانی زناشویی را تجربه کرده است. ناتوانی زناشویی در زنان دلالت بر مشکلات مزمن یا عودکننده در مصاف با یک یا برخی از پاسخ‌های زناشویی است. به آنچه شما تجربه می‌کنید ناتوانی زناشویی در زنان نمی‌گویند مگر اینکه شما درباره آن مضطرب بوده یا تاثیر منفی بر ارتباط شما با همسرتان داشته باشد.اگرچه مشکلات زناشویی در ارتباط با ناتوانی زناشویی در زنان دلایل متفاوتی دارد ولی اغلب قابل درمان هستند.ارتباط دادن دلواپسی‌های خود و فهم کالبدشناسی و فیزیولوژی طبیعی پاسخ‌های بدن به میل زناشویی قدم‌های مهمی ‌است به طرف دوباره به دست آوردن رضایت زناشویی.

علایم و نشانه‌ها
دلواپسی زناشویی در زنان با هر سنی اتفاق می‌افتد ولی ممکن است در زمان‌های آسیب‌پذیری هورمونی شایع‌تر باشد، مانند بعد از زایمان یا در زمان انتقال به یائسگی.نگرانی‌های زناشویی همچنین ممکن است با بیماری‌های عمده مانند سرطان اتفاق افتد.مشکل شما به‌عنوان ناتوانی زناشویی در زنان دسته‌بندی می‌شود اگر شما یک یا بیشتر از موارد زیر را تجربه کرده‌اید و یا تجربه نگرانی شخصی به علت آنها دارید:

میل زناشویی در شما کم شده یا وجود ندارد *

شما با فعالیت زناشویی برانگیخته نمی‌شوید یا علی‌رغم میل زناشویی برانگیخته نمی‌شوید.

شما نمی‌توانید به اوج لذت زناشویی (ارگاسم) برسید.

شما دارای درد در زمان تماس زناشویی هستید.

8 خرداد 1389برچسب:, :: 21:55 ::  نويسنده : علی


ریزه کاری های نخستین روزهای زندگی مشترک





به عقیده بسیارى از فلاسفه و دانشمندان، انسان موجودى مدنى است. به همین دلیل محتاج به پناه و یاور و نیز یارى دل دارى است تا با او معاشرت داشته و در مسیر پرپیچ و خم زندگى، غم خوارش باشد. ازدواج با رعیت اصول و شریط لازم، استفاده از کمک مشترک را براى دختر و پسر جوان تسهیل مى‏نمید و به آن ها کمک مى‏کند تا در زندگى فردى و اجتماعى موفقیت‏هاى بیش ترى به دست بیاورند. حال آن که دختران و پسران جوان مجرد از کمک‏هاى همسر خود بی‏نصیب مانده و از بسیارى موقعیت‏ها و فرصت‏هاى مناسب که در زندگى به وجود مى‏یند بى‏بهره مى‏مانند.

بنابرین امر ازدواج براى زوج‏هاى جوان امرى ممدوح و پذیرفتنى است به گونه‏اى که دختران و پسران جوان به محض رسیدن به شریط و سن ازدواج بید مبادرت به آن کنند. با ین وجود آمارهاى نگران‏کننده‏اى که از اختلافات و جدیى‏ها در میان زوج‏هاى جوان حکیت دارند نشان‏دهنده ین نکته است که بسیارى از دختران و پسران جوان راه و رسم همسردارى و همسرگزینى را نیافته و ندانسته‏اند و ین بر بزرگ‏ترهاى خانواده است که الگوها و نمونه‏هاى موفق را براى زوج‏هاى جوان نمونه آورده و راه و رسم زندگى آن ها را بازگو دارند. علاوه بر ین، همسران جوان بید به نکاتى سخت توجه داشته و آن ها را رعیت داشته تا زندگى‏شان در همان آغاز راه دچار تلاطم و تلخى نشود. برخى از ین نکات که لازم است دختر و پسر جوان به کار گیرند و آن ها را آویزه گوش دارند به ترتیب زیر است


1ـ زندگى مشترک عرصه کمال است نه صحنه پیکار. بنابرین یار و یاور هم باشید و سعى نکنید بر همسرتان تسلط یابید. به عبارت دیگر با هم و در کنار هم باشید نه جدا از هم و رو در روى هم! خانواده زمانى موفق خواهد بود که در آن هماهنگى وجود داشته باشد و همه اعضا در یک محفل انس با کمال صمیمیت و شادى زندگى کنند. بنابرین همسران جوان بید از هر نوع رفتارى شامل طعنه‏زدن، تحقیر و مقیسه کردن همسر با دیگران و ... پرهیز نمیند.

2ـ از ابراز محبت نسبت به یک دیگر دریغ نورزید. ابراز محبت به‏ موقع در زندگى مشترک، نشاط و طراوت و علاقه را به دنبال خواهد داشت. ین امر فقط لازمه چند روز نخستین ازدواج نیست بلکه با گذشت زمان نهال نوپاى زندگى به درختى تناور تبدیل مى‏شود که نیاز بیش ترى به آب یارى دارد. با ابراز محبت و نشان دادن عشق و علاقه به هم، مى‏توان ین درخت تناور را براى همیشه بارور و باطراوت نگاه داشت و بر نشاط آن افزود.

3ـ عاشقانه به هم نگاه کنید. نحوه نگریستن هر یک از ما به دیگرى، به «چگونه بودن ما» بستگى دارد نه به «چگونه بودن او».
شیفتگى زمانى حاصل مى‏شود که فکر کنید همسرتان فردى باشکوه، ناب، صمیمى، خوش‏خُلق و خوش‏برخورد است. ین شیوه نگرش به همسران جوان مى‏آموزد به جاى ین که عشق را جستجو کنند، با عشق و محبت به زندگى نگاه کنند.
زبان نگاه، زبان مؤثرى است. شما با نگاه کردن به طرف مقابل به او مى‏فهمانید به صحبت کردن با وى علاقه‏مند هستید. حالات نگاه کردن اثر معجزه‏انگیزى در یجاد صمیمیت میان زوجین جوان دارد. میل به صمیمیت نه تنها جنبه جسمى بلکه جنبه روانى نیز دارد.

4ـ وقتى زن یا مرد جوان اشتباه مى‏کنند، صادقانه و صمیمى اعتراف کنند. صداقت و اظهار پشیمانى و ندامت تنها علاج واقعه است. قبول نکردن اشتباه و نپذیرفتن خطا، اختلافات را دامن خواهد زد.

5ـ در مطرح کردن مسائل ناخوشیند و نامطلوب سعى کنید خود را هم دخالت دهید. مثلاً به جاى ین که بگویید «چرا با فلانى ین طور برخورد کردى»، بهتر است بگویید: «کاش با فلانى ین طور برخورد نمى‏کردیم.»

6ـ اگر خطیى از همسر خود مشاهده نمودید، زود از کوره در نروید و سفره دل‏تان را نزد هر کسى باز نکنید. به خصوص پیش پدر و مادرتان درددل نکنید زیرا ین کار موجب سرافکندگى همسرتان شده و امکان آشتى را بسیار ضعیف مى‏ کند.

7ـ اگر مى‏خواهید عشق و علاقه‏تان تداوم داشته باشد، نخست بید بدانید زمان کافى را براى با هم بودن و ابراز محبت کردن اختصاص بدهید. سعى کنید به انگیزه عشق و ازدواج‏تان بیندیشید؛ با همسرتان در باره نخستین روزهاى آشنیى و دوران خوشِ اولین روزها گفتگو کنید. یادآورى شادى‏ها و رویدادهاى شیرین، هم وجودتان را گرم کرده و هم تازگى و طراوت رابطه شما را با همسرتان حفظ خواهد کرد.

8ـ انعطاف‏پذیرى یکى از ویژگى‏هاى مهم براى یجاد سازگارى بیشتر و سلامت روانى است. با چشم‏پوشى و نرمش نسبت به برخى رفتارهاى کودکانه و لج بازى‏ها نه تنها مى‏توان از تنش‏هاى بى‏دلیل پیش گیرى نمود، بلکه مى‏توان از همان اول زندگى بنیاد خانواده را مستحکم نمود. زوج‏هاى جوان بید به خاطر داشته باشند که مسائل و موارد اختلاف و یا اختلاف‏برانگیز را براى رسیدن به یک دیدگاه مشترک طرح نمیند، نه به تکرار و تثبیت کدورت‏ها و دشمنی ها

8 خرداد 1389برچسب:, :: 21:55 ::  نويسنده : علی


ریزه کاری های نخستین روزهای زندگی مشترک





به عقیده بسیارى از فلاسفه و دانشمندان، انسان موجودى مدنى است. به همین دلیل محتاج به پناه و یاور و نیز یارى دل دارى است تا با او معاشرت داشته و در مسیر پرپیچ و خم زندگى، غم خوارش باشد. ازدواج با رعیت اصول و شریط لازم، استفاده از کمک مشترک را براى دختر و پسر جوان تسهیل مى‏نمید و به آن ها کمک مى‏کند تا در زندگى فردى و اجتماعى موفقیت‏هاى بیش ترى به دست بیاورند. حال آن که دختران و پسران جوان مجرد از کمک‏هاى همسر خود بی‏نصیب مانده و از بسیارى موقعیت‏ها و فرصت‏هاى مناسب که در زندگى به وجود مى‏یند بى‏بهره مى‏مانند.

بنابرین امر ازدواج براى زوج‏هاى جوان امرى ممدوح و پذیرفتنى است به گونه‏اى که دختران و پسران جوان به محض رسیدن به شریط و سن ازدواج بید مبادرت به آن کنند. با ین وجود آمارهاى نگران‏کننده‏اى که از اختلافات و جدیى‏ها در میان زوج‏هاى جوان حکیت دارند نشان‏دهنده ین نکته است که بسیارى از دختران و پسران جوان راه و رسم همسردارى و همسرگزینى را نیافته و ندانسته‏اند و ین بر بزرگ‏ترهاى خانواده است که الگوها و نمونه‏هاى موفق را براى زوج‏هاى جوان نمونه آورده و راه و رسم زندگى آن ها را بازگو دارند. علاوه بر ین، همسران جوان بید به نکاتى سخت توجه داشته و آن ها را رعیت داشته تا زندگى‏شان در همان آغاز راه دچار تلاطم و تلخى نشود. برخى از ین نکات که لازم است دختر و پسر جوان به کار گیرند و آن ها را آویزه گوش دارند به ترتیب زیر است


1ـ زندگى مشترک عرصه کمال است نه صحنه پیکار. بنابرین یار و یاور هم باشید و سعى نکنید بر همسرتان تسلط یابید. به عبارت دیگر با هم و در کنار هم باشید نه جدا از هم و رو در روى هم! خانواده زمانى موفق خواهد بود که در آن هماهنگى وجود داشته باشد و همه اعضا در یک محفل انس با کمال صمیمیت و شادى زندگى کنند. بنابرین همسران جوان بید از هر نوع رفتارى شامل طعنه‏زدن، تحقیر و مقیسه کردن همسر با دیگران و ... پرهیز نمیند.

2ـ از ابراز محبت نسبت به یک دیگر دریغ نورزید. ابراز محبت به‏ موقع در زندگى مشترک، نشاط و طراوت و علاقه را به دنبال خواهد داشت. ین امر فقط لازمه چند روز نخستین ازدواج نیست بلکه با گذشت زمان نهال نوپاى زندگى به درختى تناور تبدیل مى‏شود که نیاز بیش ترى به آب یارى دارد. با ابراز محبت و نشان دادن عشق و علاقه به هم، مى‏توان ین درخت تناور را براى همیشه بارور و باطراوت نگاه داشت و بر نشاط آن افزود.

3ـ عاشقانه به هم نگاه کنید. نحوه نگریستن هر یک از ما به دیگرى، به «چگونه بودن ما» بستگى دارد نه به «چگونه بودن او».
شیفتگى زمانى حاصل مى‏شود که فکر کنید همسرتان فردى باشکوه، ناب، صمیمى، خوش‏خُلق و خوش‏برخورد است. ین شیوه نگرش به همسران جوان مى‏آموزد به جاى ین که عشق را جستجو کنند، با عشق و محبت به زندگى نگاه کنند.
زبان نگاه، زبان مؤثرى است. شما با نگاه کردن به طرف مقابل به او مى‏فهمانید به صحبت کردن با وى علاقه‏مند هستید. حالات نگاه کردن اثر معجزه‏انگیزى در یجاد صمیمیت میان زوجین جوان دارد. میل به صمیمیت نه تنها جنبه جسمى بلکه جنبه روانى نیز دارد.

4ـ وقتى زن یا مرد جوان اشتباه مى‏کنند، صادقانه و صمیمى اعتراف کنند. صداقت و اظهار پشیمانى و ندامت تنها علاج واقعه است. قبول نکردن اشتباه و نپذیرفتن خطا، اختلافات را دامن خواهد زد.

5ـ در مطرح کردن مسائل ناخوشیند و نامطلوب سعى کنید خود را هم دخالت دهید. مثلاً به جاى ین که بگویید «چرا با فلانى ین طور برخورد کردى»، بهتر است بگویید: «کاش با فلانى ین طور برخورد نمى‏کردیم.»

6ـ اگر خطیى از همسر خود مشاهده نمودید، زود از کوره در نروید و سفره دل‏تان را نزد هر کسى باز نکنید. به خصوص پیش پدر و مادرتان درددل نکنید زیرا ین کار موجب سرافکندگى همسرتان شده و امکان آشتى را بسیار ضعیف مى‏ کند.

7ـ اگر مى‏خواهید عشق و علاقه‏تان تداوم داشته باشد، نخست بید بدانید زمان کافى را براى با هم بودن و ابراز محبت کردن اختصاص بدهید. سعى کنید به انگیزه عشق و ازدواج‏تان بیندیشید؛ با همسرتان در باره نخستین روزهاى آشنیى و دوران خوشِ اولین روزها گفتگو کنید. یادآورى شادى‏ها و رویدادهاى شیرین، هم وجودتان را گرم کرده و هم تازگى و طراوت رابطه شما را با همسرتان حفظ خواهد کرد.

8ـ انعطاف‏پذیرى یکى از ویژگى‏هاى مهم براى یجاد سازگارى بیشتر و سلامت روانى است. با چشم‏پوشى و نرمش نسبت به برخى رفتارهاى کودکانه و لج بازى‏ها نه تنها مى‏توان از تنش‏هاى بى‏دلیل پیش گیرى نمود، بلکه مى‏توان از همان اول زندگى بنیاد خانواده را مستحکم نمود. زوج‏هاى جوان بید به خاطر داشته باشند که مسائل و موارد اختلاف و یا اختلاف‏برانگیز را براى رسیدن به یک دیدگاه مشترک طرح نمیند، نه به تکرار و تثبیت کدورت‏ها و دشمنی ها

8 خرداد 1389برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : علی




باید گفت که در افراد مختلف فرق می کند. اگر لازم شود که مقیاس و قاعده ای بیان کنیم باید چنین بگوئیم: چه شما و چه زنتان فقط باید وقتی عمل جنسی انجام دهید که احساس کنید به آن احتیاج دارید و از آن لذت خواهید برد.
مرد اگر رابطه جنسی را طوری تنظیم کند که هر وقت زن ارزو کند، او با میل و علاقه بتواند انجام دهد خیلی بهتر خواهد بود. والا اگر فقط درمواردی که خودش آرزو می کند عمل انجام دهد و در مواردی که زن اظهار تمایل می کند، خودداری کند و یا با بی میلی عمل کند، فوائد روحی و جسمی رابطه جنسی از میان می رود.
البته گاهی پس از اینکه مدتی از هم دور بوده اند، اگر به فاصله های کوتاهی چند بار عمل جنسی انجام دهند برای هر دویشان لذت بخش است و مانعی ندارد. خلاصه رابطه جنسی چیزی است که باید زن و شوهر به تناسب تمایلاتشان آنرا تنظیم کنند.
بکوشید که در هنر عشق متخصص شوید ولی در اثنای این کوشش سرمایه مردی شانرا نیز افزایش دهید. روح نیز مانند جسم احتیاج به دیسیپلین و غذاهای فراوان دارد.



باید گفت که در افراد مختلف فرق می کند. اگر لازم شود که مقیاس و قاعده ای بیان کنیم باید چنین بگوئیم: چه شما و چه زنتان فقط باید وقتی عمل جنسی انجام دهید که احساس کنید به آن احتیاج دارید و از آن لذت خواهید برد.
مرد اگر رابطه جنسی را طوری تنظیم کند که هر وقت زن ارزو کند، او با میل و علاقه بتواند انجام دهد خیلی بهتر خواهد بود. والا اگر فقط درمواردی که خودش آرزو می کند عمل انجام دهد و در مواردی که زن اظهار تمایل می کند، خودداری کند و یا با بی میلی عمل کند، فوائد روحی و جسمی رابطه جنسی از میان می رود.
البته گاهی پس از اینکه مدتی از هم دور بوده اند، اگر به فاصله های کوتاهی چند بار عمل جنسی انجام دهند برای هر دویشان لذت بخش است و مانعی ندارد. خلاصه رابطه جنسی چیزی است که باید زن و شوهر به تناسب تمایلاتشان آنرا تنظیم کنند.
بکوشید که در هنر عشق متخصص شوید ولی در اثنای این کوشش سرمایه مردی شانرا نیز افزایش دهید. روح نیز مانند جسم احتیاج به دیسیپلین و غذاهای فراوان دارد.
چه روح و چه جسم اگر فقط یک نوع غذا بخورد نمی تواند به قدر کافی رشد کند. هیچ زنی فقط اظهار قدرت جنسی را برای مرد کافی نمی شمارد. گذشته از آن متمرکز کردن تمام نیرو و انرژی فقط در یک نقطه روح را بی حاصل می سازد و وجود را دچار فساد می کند. فقط در فکر قدرت جنسی بودن و از سایر مسائل صرفنظر کردن، مثل اینست که یک چرخ تنها فقط روی یک خط مستقیم راه برود، و اغلب بیماریهای روحی از اینجا سرچشمه می گیرد. غذاهای روح، هر قدر که متنوع تر باشد منبع نیروی روحی مانبی پایانتر می شود افق فکری مان بازتر می گردد و شانس ناتوان شدنمان بیشتر و توانائی و جذبه همسری مان زیادتر می گردد.
جسم نیز برای خود حقوقی دارد. بنا کردن روح به قیمت تضییع جسم امکان ندارد. گذشته از آن اگر روح کورکورانه تحریک شود جسم خسته می گردد و حال آنکه نیروی انسان بسته به موازنه موجود بین روح و جسم است. ممکن است فردی از لحاظ فکر به درجات فوق العاده ای برسد ولی وقتی که جسم او ناتوان بود، چه فایده ای دارد؟
«ناپلئون» در یکی از حساسترین روزهای زندگیش از درد مرضی بخود می پیچید و او آنروز گفت: «انسان برای اینکه ژنرال خوبی شود باید سالم باشد». صحت و سلامت در عین حال یکی از شرائط اساسی زندگانی جنسی موفقیت آمیز است. مردی که از لحاظ جسم و روح سالم باشد اشکالات جنسی را که گهگاه روبرو می شود به آسانی می تواند رفع کند.
برای اینکه جسم و روح بتواند چه اشکالات جنسی و چه اشکالات روحی را به آسانی شکست دهد باید گذشته از کار و کوشش، بازی و تفریح نیز داشته باشد.
حتی اگر جسممان تاب تحمل داشته باشد، صرف تمام نیرومان برای کار و کوشش کار عاقلانه ای نیست. هیچ ماشینی تاب چنین معامله ای را نمی تواند داشته باشد و بدن ایشان نیز که ماشینی بسیار حساس و ظریفی است اگر با دقت و مواظبت بکار نرود، چگونه می تواند بکار خود ادامه دهد، فقط با دقت و مواظبت در طرز کار آنست که می توانیم انرژی مان را جمع کنیم و با راحتی، نشاط و شوق بکارمان ادامه دهیم و سرمایه ذخیره شده ای از نیروی جسمی و روحی داشته باشیم که در موارد فوق العاده بتوانیم به مصرف برسانیم. پس از روح و جسم سالم، انتخاب همسر نیز در حفظ قدرت، اهمیت فوق العاده ای دارد. و باید گفت که در ناتوان شدن نیز نقش مهمی دارد. اگر عشق یگانه سبب هر رابطه جنسی و یگانه عامل ادامه زندگی زناشوئی بود چنین حوادث ناتوانی چندان زیاد پیش نمی آمد و حال آنکه اغلب ازدواجهای کنونی نتیجه یک سری عوامل اجتماعی و اقتصادی و خرج از محیط عشق می باشد. در اینجا باید بگوئیم که امروزه هنر عشق عبارت از همان هنر راضی نگاهداشتن زن است. هر چند که امروز موفقیت در آن چندان کار آسانی نیست.
خارج از رابطه جنسی نیز مسائل دیگری وجود دارد که اهمال در آنها بین زن و شوهر، سردی و بدبختی بوجود می آورد یک شوهر بجای اینکه مثل بچه چهارساله ای اخمهایش را درهم کند و بنشیند بهتر ات برای رفع اشکالات و تولید توافق بین خود و زنش بکوشد. باید به ساختمان مزاجی و روحی زنش اشنا باشد و درباره اختلاف ذوق و سلیقه هائی که با هم دارند گذشت به خرج دهد.
اگر آنها این حساب را بکنند که هر شخصی حق استفاده از آزادی را دارد و داشتن نقصها و نقاط ضعفی برای هر کس طبیعی است و همچنین اگر هر دو نسبت بهم احترام متقابل داشته باشند زندگانی شان پرحاصل تر می شود و از نعمت های زندگانی زناشوئی بیشتر بهره مند می شوند.
8 خرداد 1389برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : علی


همسرم به من علاقه ای ندارد او با فرد دیگری در ارتباط است !



همسرم یک الگوی معنوی پیدا کرده تا بتواند به کمک آن، دوران کودکی خود را پاک کند. شوهرم بیشتر مایل است با همکارانش اوقات خود را بگذراند.
آیا این زندگی دوام خواهد آورد؟

همسرم به کسی دیکر علاقه‌مند شده است !!
همسرم یک الگوی معنوی پیدا کرده تا بتواند به کمک آن، دوران کودکی خود را پاک کند.....شوهرم بیشتر مایل است با همکارانش اوقات خود را بگذراند.

همسرم یک الگوی معنوی پیدا کرده تا بتواند به کمک آن، دوران کودکی خود را پاک کند. شوهرم بیشتر مایل است با همکارانش اوقات خود را بگذراند.
آیا این زندگی دوام خواهد آورد؟

صحبتهای زن:

سودابه 43 ساله، صاحب یک فروشگاه بزرگ پوشاک در حالی که به شدت گریه می کند می گوید: " احساس می کنم زیر پایم خالی است. ازدواج ما، ازدواج ایده آلی نبوده ولی همیشه احساس می کردم ما به هم تعلق داشته ایم. اصلا" نمی دانم چکار باید بکنم.کامران می گوید تو عوض شدی، در حالی که احساس میکنم به کسی دیگر علاقمند شده است."

"او در یکی از مراکز پزشکی مشغول به کار است و در همانجا هم با آذین، یکی از منشی های مرکز، ارتباط پیدا کرده. ظاهرا" آنها نقاط مشترک زیادی دارند با وجود آنکه آذین 15 سال کوچکتر از کامران است. کامران با اصرار می گوید ارتباط آنها فیزیکی نیست ولی من مطمئنم اینطور که پیش می رود کار به آنجا هم خواهد کشید."

"در یک مورد حق با کامران است. من دیگر آن سودابه ای که 21 سال پیش با او ازدواج کرد نیستم. و خدا را شکر اصلا" هم مایل نیستم مثل آن وقتها باشم. چیزی که در وجود من مفقود بود عزت نفس بود، و همین هم باعث شده بود کامران به سمت من کشیده شود. او متاسفانه فکر می کند باید از همه حمایت کند."

"من بچگی خوبی نداشتم – گذشته ام بسیار سخت بود. فرزند سوم و تنها دختر خانواده بودم . پدرم تاجر بود. او به کوچکترین بهانه ای ما را کتک میزد و من و برادرانم هیچ گاه طعم خوش محبت پدری را به خوبی در زندگی مان حس نکردیم. مادرم هم از او آزار می دید ولی به جای آنکه از من طرفداری کند، کاری می کرد که مایوس و ضعیف تر شوم. او در مقابل دوستانش مرا مسخره می کرد. کاری کرده بود که همیشه احساس کنم هرگز هیچ کس مرا دوست نخواهد داشت."

" تنها دلخوشی من ارتباط محترمانه و محبت آمیزم با برادر بزرگم بود او همیشه در آن دوران سخت حامی و یاورم بود و به نوعی خلا عاطفی کمبود محبت والدینم را جبران میکرد. هنوز هم از مدرسه متنفرم. دوستان خیلی محدودی در مدرسه داشتم و به دبیرستان هم نرفتم. به جای درس خواندن، در یک فروشگاه بزرگ پوشاک کار پیدا کردم. حقوقم خیلی ناچیز بود ولی همینکه زمانی را در روز فارغ از محیط خانه بودم مرا راضی می کرد . بعد از ازدواجم هم بندرت آنها را دیدم و امروز هم که هیچ ارتباطی با آنها ندارم."

" چند سال بعد که صاحب فروشگاه باز نشسته شد، توانستم روی پای خودم بایستم. با گرفتن وام، فروشگاه را خریدم. حالا فقط پنج نفر در فروشگاه من از سراسر کشور سفارش می گیرند. سال گذشت100 میلیون تومان درآمد داشتم."

..... او ادامه می دهد:

"وقتی 21 ساله بودم با کامران آشنا شدم. او 25 ساله و دانشجوی سال آخر پزشکی بود. چند ماه از آشنایی ما می گذشت که احساس کردم می توانم به او اطمینان کنم و در مورد دوران کودکی ام با او صحبت کردم. به شدت متاثر شده بود و من هنوز هم فکر می کنم یکی از دلایل ازدواج او با من، حمایت از من و کمک به فراموش کردن آن دوره ی وحشتناک بوده است. من هنوز هم حس می کنم ارتباط معنوی عمیقی با او دارم. احساس می کنم خدمتی که او به من کرد را هیچ کس دیگری نکرده است."

" سال بعد با هم ازدواج کردیم و 10 ماه بعد دوقلو هایمان ، دنیا و دیبا ، بدنیا آمدند. چند سال بعد از آن، خیلی سریع گذشت. پذیرش مسئولیت مادرانه مرا به شدت مشغول کرده بود. سه سال پیش که دخترها به دبیرستان رفتند ناگهان متوجه شدم چقدر برای سر و صداها و هیاهو های آنها دلتنگ شده ام. بنابراین روزهای بیشتری را به کار بیرون از خانه ام اختصاص دادم و در جلسات مباحثات زنان که در خارج از شهر برگزار می شد شرکت می کردم." در همان دوران بود که به خواندن کتابهای روانشناسی پرداختم و چشمانم به راهی جدید برای رسیدن به آرامش درونی باز شد. از آن به بعد در جلسات هفتگی و سخنرانی های گروهی شرکت می کردم. و به این ترتیب الگوی معنوی جدیدی یافتم و باورهایم کاملا" عوض شد. یوگا کار می کردم و غذاهای طبیعی می خوردم و محصولاتی را می خریدم که به طبیعت آسیب نمی رساندند. کامران این شیوه را به هیچ وجه نمی پسندید . او مدام به خاطر غذاهای سالمی که جایگزین خرت و پرت های موردعلاقه اش کرده ام غر می زند. علاوه بر این ارتباط ما با هم خیلی خیلی کم شده. هرگز در مورد کار ش حرف نمی زند، من هم دیگر چیزی از او نمی پرسم."

" خجالت آور است...ما با هم غریبه شده ایم. هرگز فراموش نمی کنم در یکی از بعدازظهرهای دوران ماه عسلمان وقتی در کوهستان مه گرفته گم شده بودیم، هر دو فهمیدیم که اعتقاد عمیقی به هم داریم و حاضریم جانمان را فدای هم کنیم. کامران تنها کسی بود که احساس می کردم به خاطر من زنده است. خیلی دلم می خواهد که باور کنم هنوز هم ارتباط قلبی بین ما محکم است. اما الآن او یکی دیگر را پیدا کرده و قلب مرا شکسته است."

صحبتهای مرد:


کامران، 47 ساله ، می گوید : " سودابه، همه چیز را اشتباه تعبیر می کند من نمی خواهم از او جدا شوم . آنچه که من می خواهم ارتباطی است که در آن هر دو طرف به هم توجه کنند و همه چیز را بین خود تقسیم کنند. آشنایی من با همکارم آذین به من نشان داد که ارتباطی که بین من و سودابه وجود دارد ارتباط زناشویی نیست. ما حتی بندرت در یک اتاق می خوابیم. ما حتی باهم در یک خلوت مطبوع حرف نمی زنیم ، شوخی نمی کنیم و خلاصه هیچ ارتباط خصوصی نداریم. من نمی توانم باور کنم که سودابه حتی من را دوست داشته باشد."

" قبل از اینکه دخترانمان به دبیرستان بروند، محور همه ی ابعاد زندگی ما، آنها بودند. تا آن زمان سودابه به راحتی همه ی وظایف خود را انجام می داد. دومین باری که او را دیدم فهمیدم که او از پس هر کاری بر می آید. اما شاید فشار آن همه سختی ها و زحمات بود که نهایتا" فریاد اعتراضات او را بلند کرد. او به شدت حساس و زود رنج شده است و مدام ابراز خستگی می کند، اما اگر من راه حلی پیشنهاد کنم، مثل کمک گرفتن از کسی ، مرا به موعظه یا سرزنش کردن متهم می کند. احساس می کنم شدیدا" در حاشیه ی زندگی او قرار گرفته ام. اعتراف می کنم که مفاهیم معنوی که برای او مطرح شده و الگوهایی که برای خود تعیین کرده، برای من قابل فهم نیست. از نظر من مردی که او مرتب در سمینارهایش شرکت می کند، یک شیاد است. او مبالغ هنگفتی پول می گیرد تا آنچه را که همه می دانند را به شکلی دیگر برایشان تکرار کند. اما اگر این را بگویم او با بد خلقی هزار دلیل برای کج فهمی من آورده و می رود.

" اگر او هم تمایلی برای اصلاح این وضع نشان می داد خوب بود ولی من که نمی خواهم به زور او را وادار کنم نوع ارتباطش را با من عوض کند. او خرید محصولاتی که خودش تایید نمی کند را قدغن کرده است. اگر اتفاقا" من فراموش کنم و چیزی بخرم و به خانه بیاورم که او ممنوع کرده بوده با من مثل یک مجرم خطرناک رفتار می کند. من فقط اجازه دارم شیر بدون چربی و روغن کانولا و شناسنامه دار بخرم. سالها بود که ما یک شیشه شوی خاص می خریدیم اما الآن شیشه شوی در کار نیست، فقط اجازه داریم از سرکه، آب و آبلیمو برای شستن شیشه ها استفاده کنیم. هر محصولی که می خریم حتما" باید تهیه شده از مواد بازیابی شده باشد یا در کارخانه ای تولید شده باشد که آن مواد را روی حیوانات آزمایش نمی کنند. همچنین او با گروهی از افراد مسن مراوده پیدا کرده که من هیچ زبان مشترکی با آنها ندارم."

" من به دنبال یک زندگی ایده آل نیستم، فقط می خواهم همان زندگی که داشتیم را داشته باشم. من دوستان قدیمیمان را دوست دارم. یکی از همین دوستان، اولین بار سودابه را به من معرفی کرد. روزی که برای اولین بار همدیگر را دیدیم مثل یک ثانیه گذشت ؛ و من همیشه در کنار سودابه احساس همان روز اول را داشتم. هنوز مدت زیادی از آشنایی ما نگذشته بود که او راجع به دوران کودکی اش برای من حرف زد. من شگفت زده و متعجب بودم نه تنها به خاطر تحمل این همه رنج و سختی بلکه به دلیل رشد و بالندگی او در چنین محیطی. من بیشتر از همه عاشق، پر انرژی بودن او بودم. یادم می آید به او قول دادم همیشه در کنارش خواهم بود.

.....او ادامه می دهد :

" نمی خواهم بگویم همه چیز تقصیر سودابه بوده. او راست می گوید، من هرگز نمی خواستم در مورد محیط کارم با او حرف بزنم. سرو کار من مدام با افراد بیمار و ناخوش است ؛ در خانه نیاز به استراحت دارم. ضمن آنکه من هیچوقت نمی توانستم در مورد مسائل شخصی ام خوب حرف بزنم . شاید به خاطر آنکه هرگز این کار را یاد نگرفته ام. دوران کودکی سودابه داستان وحشتناکی بوده است ولی من هم زندگی کسالت باری داشته ام. پدرم در یک شرکت بیمه کار می کرد. وقتی به خانه برمی گشت شام می خورد، جلوی تلوزیون لم می داد و بعد هم می رفت و می خوابید. مادرم منشی بود و وقتی بیشتر مادران در خانه بودند، سر کار بود و من و برادرانم مجبور بودیم بعد از مدرسه برویم خانه ی همسایه. هیچ کدام از ما در مورد اتفاقاتی که در طول روز برایمان افتاده بود با هم حرف نمی زدیم. من اگر از چیزی ناراحت می شدم، عادت کرده بودم که در دلم نگه دارم. من پسر بچه ای بودم که همیشه احساس تنهایی و بی کسی می کردم....همان احساسی که امروز در زندگی مشترکمان دارم.

"حدود یک سال پیش بود که با آذین آشنا شدم. او هم زندگی زناشویی موفقی نداشته. همسرش از او خواسته کارش را رها کند و بچه دار شود اما او قبول نکرده . روابط من و آذین عاشقانه نبود، اما اگر من می گذاشتم می توانست به آن مسیر برود. من با او بیش از سودابه حرف می زدم. مطمئنم آذین بیشتر به من فکر می کند تا سودابه. او به من نشان داده که چقدر در زندگی مشترکم با سودابه، محرومم. من هنوز هم مایلم زندگیم را نجات دهم....و امیدوارم خیلی دیر نشده باشد.

صحبتهای مشاور :

مشاور می گوید: "مراجعه ی این زوج به دفتر من به دلیل احساساتی شدن کامران بود. من تعجب نکرده بودم. شاید گاهی احساساتی شدن شوهر جدی گرفته نشود اما زنی که فوران احساسات شوهرش را ببیند می تواند متعجب شود و تحت تاثیر قرار بگیرد. نادیده گرفتن احساسات یک نفر و عدم اطمینان به درونیات او چیزی است که سودابه از دوران بچگی فرا گرفته. همچنین او انفکاک و فاصله افتادن بین یک زن و شوهر را به چشم خود دیده است."

" در حالیکه افشاگری کامران اعتماد به نفس سودابه را هدف قرار داده، خبر خوش این است که کامران می خواهد برای نجات زندگی خود کاری بکند. در اولین جلسه ی مشاوره کامران به سودابه قول داد دیگر با آذین قرار ملاقات نگذارد و همه ی توان و تمرکز خود را برای حفظ زندگی مشترکشان به کار گیرد. "

"اول از آنها خواستم فاکتورهایی که باعث فاصله افتادن میان آنان شده را پیدا کنند. سودابه و کامران با تمام انرژی سعی می کردند آنچه را که به زندگی آنها نفوذ کرده و موجب جدایی آنها از یکدیگر شده را پیدا کنند. ازدواج ادامه ی روند رشد و انطباق است، ولی وقتی یکی از طرفین تغییر می کند ( در هر مرحله ای)، برای طرف مقابل پذیرش این تغییر کار ساده ای نیست."

" زندگی مشترک کامران و سودابه همیشه یک زندگی معمولی بوده است – بد نبوده ولی خوب هم نبوده. با بدنیا آمدن بچه ها به عنوان یک دغدغه ی مشترک و تعدیل کننده ی تفاوتها و مشاجرات، ارتباط دوستانه و خلوت آنها مورد غفلت واقع شده است. آنها بندرت در کنار هم نشسته اند و با هم حرف زده اند."

" در خانواده ی کامران صحبت کردن در مورد خود، وجود نداشته است، بنابراین برای او حتی صحبت کردن با سودابه در مورد آنکه روز را چگونه گذرانده سخت است. او عادت کرده است حرفهایش را در سینه نگه دارد. از طرف دیگر سودابه نیز بندرت راجع به کودکی خود حرف می زند. او معتقد است اگردر همه ی ابعاد زندگی بتواند ممتاز باشد، از شر آن دوران خلاص می شود و می تواند آنرا به فراموشی بسپارد. اما درونیات آزار دهنده و کشمکش ها، نیاز به فضای لازم دارند تا بروز کنند و در مورد آنها حرف زده شود تا درمان شوند. وقتی کامران کاوش های معنوی سودابه را پست می شمارد، سودابه همان احساسی را خواهد داشت که به عنوان یک دختر بچه ی بی پناه تجربه کرده بود.

....و مشاور ادامه می دهد :

گوش دادن به حرفهای یکدیگر و ابراز احساسات مختلف طرفین، این امکان را فراهم می کند که هر دو با نگاه بخشایشگر به هم نگاه کنند. ما چندین جلسه با سودابه در مورد خشم او نسبت به والدینش صحبت کردیم. هرچه بیشتر حرف می زدیم، بیشتر متوجه می شد که آنها تا چه حد مشکل روحی، روانی داشته اند و در نهایت او توانست بفهمد که تقصیری متوجه خودش نبوده و دیگر از دست خودش عصبانی نبود. وقتی متوجه شد که احساسات منفی او در مورد خودش بیجا بوده، همانطور که کامران را نیز بیهوده مقصر می دانسته است....فضا برای شکوفایی و ابراز احساسات عاشقانه میان آن دو فراهم شد.

" از آنجاییکه هیچ کس نمی تواند خود را در اختیار دیگری قرار دهد مگر آنکه از طرف او احساس امنیت کند، از هر دوی آنها خواستم به من بگویند مایلند طرف مقابلشان چه تغییری بکند تا او بتواند به او اطمینان کند و در کنارش احساس امنیت و آرامش داشته باشد. سودابه گفت : " می خواهم کامران دیگر مرا نصیحت یا سرزنش نکند" و کامران گفت : " نمی دانم چطور به او بگویم که چقدر احساس حقارت می کنم و چقدر اذیت می شوم از اینکه در زندگی جدید او هیچ جایگاهی ندارم". سودابه موافقت کرد که کامران را دعوت کند تا با همه ی دوستان جدید او آشنا شود و تک تک آنها را بشناسد. در مقابل کامران نیز به او قول داد برای آنچه که در مورد سودابه نمی فهمد صبورتر باشد و به او فرصت توضیح دادن بدهد. آنها هردو قول دادند همه ی تلاش خود را بکنند تا برای هم همسران خوبی باشند. خلاصه آنکه کامران و سودابه فرصتی برای خود فراهم کردند که نسبت به هم بیشتر احساس مسئولیت کنند و کمتر از خودشان دفاع کنند؛ به جای توهین و تحقیر، با مهربانی و محبت با هم حرف بزنند و بیشتر فضای مفرح و لذت بخش برای یکدیگر بسازند تا فضایی خشک و جدی.

" جلسات مشاوره ی ما 6 ماه بطول انجامید. در جلسه ی آخر احساس کردم که آنها کاملا" دریافته اند که چه تفاوتهایی با هم دارند و چه چیزها و چه کسانی این تفاوتها را بوجود آورده اند. اکنون آنها از صمیم قلب برای انطباق با هم می کوشند و هرگز اجازه نمی دهند مشکلات کوچکشان حل نشده باقی بماند. کامران می گوید : "ممکن است ما اختلاف سلیقه هایی داشته باشیم ولی عشق و احترامی که بین ما است دو طرفه و بی نظیر است."

8 خرداد 1389برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : علی




باید گفت که در افراد مختلف فرق می کند. اگر لازم شود که مقیاس و قاعده ای بیان کنیم باید چنین بگوئیم: چه شما و چه زنتان فقط باید وقتی عمل جنسی انجام دهید که احساس کنید به آن احتیاج دارید و از آن لذت خواهید برد.
مرد اگر رابطه جنسی را طوری تنظیم کند که هر وقت زن ارزو کند، او با میل و علاقه بتواند انجام دهد خیلی بهتر خواهد بود. والا اگر فقط درمواردی که خودش آرزو می کند عمل انجام دهد و در مواردی که زن اظهار تمایل می کند، خودداری کند و یا با بی میلی عمل کند، فوائد روحی و جسمی رابطه جنسی از میان می رود.
البته گاهی پس از اینکه مدتی از هم دور بوده اند، اگر به فاصله های کوتاهی چند بار عمل جنسی انجام دهند برای هر دویشان لذت بخش است و مانعی ندارد. خلاصه رابطه جنسی چیزی است که باید زن و شوهر به تناسب تمایلاتشان آنرا تنظیم کنند.
بکوشید که در هنر عشق متخصص شوید ولی در اثنای این کوشش سرمایه مردی شانرا نیز افزایش دهید. روح نیز مانند جسم احتیاج به دیسیپلین و غذاهای فراوان دارد.



باید گفت که در افراد مختلف فرق می کند. اگر لازم شود که مقیاس و قاعده ای بیان کنیم باید چنین بگوئیم: چه شما و چه زنتان فقط باید وقتی عمل جنسی انجام دهید که احساس کنید به آن احتیاج دارید و از آن لذت خواهید برد.
مرد اگر رابطه جنسی را طوری تنظیم کند که هر وقت زن ارزو کند، او با میل و علاقه بتواند انجام دهد خیلی بهتر خواهد بود. والا اگر فقط درمواردی که خودش آرزو می کند عمل انجام دهد و در مواردی که زن اظهار تمایل می کند، خودداری کند و یا با بی میلی عمل کند، فوائد روحی و جسمی رابطه جنسی از میان می رود.
البته گاهی پس از اینکه مدتی از هم دور بوده اند، اگر به فاصله های کوتاهی چند بار عمل جنسی انجام دهند برای هر دویشان لذت بخش است و مانعی ندارد. خلاصه رابطه جنسی چیزی است که باید زن و شوهر به تناسب تمایلاتشان آنرا تنظیم کنند.
بکوشید که در هنر عشق متخصص شوید ولی در اثنای این کوشش سرمایه مردی شانرا نیز افزایش دهید. روح نیز مانند جسم احتیاج به دیسیپلین و غذاهای فراوان دارد.
چه روح و چه جسم اگر فقط یک نوع غذا بخورد نمی تواند به قدر کافی رشد کند. هیچ زنی فقط اظهار قدرت جنسی را برای مرد کافی نمی شمارد. گذشته از آن متمرکز کردن تمام نیرو و انرژی فقط در یک نقطه روح را بی حاصل می سازد و وجود را دچار فساد می کند. فقط در فکر قدرت جنسی بودن و از سایر مسائل صرفنظر کردن، مثل اینست که یک چرخ تنها فقط روی یک خط مستقیم راه برود، و اغلب بیماریهای روحی از اینجا سرچشمه می گیرد. غذاهای روح، هر قدر که متنوع تر باشد منبع نیروی روحی مانبی پایانتر می شود افق فکری مان بازتر می گردد و شانس ناتوان شدنمان بیشتر و توانائی و جذبه همسری مان زیادتر می گردد.
جسم نیز برای خود حقوقی دارد. بنا کردن روح به قیمت تضییع جسم امکان ندارد. گذشته از آن اگر روح کورکورانه تحریک شود جسم خسته می گردد و حال آنکه نیروی انسان بسته به موازنه موجود بین روح و جسم است. ممکن است فردی از لحاظ فکر به درجات فوق العاده ای برسد ولی وقتی که جسم او ناتوان بود، چه فایده ای دارد؟
«ناپلئون» در یکی از حساسترین روزهای زندگیش از درد مرضی بخود می پیچید و او آنروز گفت: «انسان برای اینکه ژنرال خوبی شود باید سالم باشد». صحت و سلامت در عین حال یکی از شرائط اساسی زندگانی جنسی موفقیت آمیز است. مردی که از لحاظ جسم و روح سالم باشد اشکالات جنسی را که گهگاه روبرو می شود به آسانی می تواند رفع کند.
برای اینکه جسم و روح بتواند چه اشکالات جنسی و چه اشکالات روحی را به آسانی شکست دهد باید گذشته از کار و کوشش، بازی و تفریح نیز داشته باشد.
حتی اگر جسممان تاب تحمل داشته باشد، صرف تمام نیرومان برای کار و کوشش کار عاقلانه ای نیست. هیچ ماشینی تاب چنین معامله ای را نمی تواند داشته باشد و بدن ایشان نیز که ماشینی بسیار حساس و ظریفی است اگر با دقت و مواظبت بکار نرود، چگونه می تواند بکار خود ادامه دهد، فقط با دقت و مواظبت در طرز کار آنست که می توانیم انرژی مان را جمع کنیم و با راحتی، نشاط و شوق بکارمان ادامه دهیم و سرمایه ذخیره شده ای از نیروی جسمی و روحی داشته باشیم که در موارد فوق العاده بتوانیم به مصرف برسانیم. پس از روح و جسم سالم، انتخاب همسر نیز در حفظ قدرت، اهمیت فوق العاده ای دارد. و باید گفت که در ناتوان شدن نیز نقش مهمی دارد. اگر عشق یگانه سبب هر رابطه جنسی و یگانه عامل ادامه زندگی زناشوئی بود چنین حوادث ناتوانی چندان زیاد پیش نمی آمد و حال آنکه اغلب ازدواجهای کنونی نتیجه یک سری عوامل اجتماعی و اقتصادی و خرج از محیط عشق می باشد. در اینجا باید بگوئیم که امروزه هنر عشق عبارت از همان هنر راضی نگاهداشتن زن است. هر چند که امروز موفقیت در آن چندان کار آسانی نیست.
خارج از رابطه جنسی نیز مسائل دیگری وجود دارد که اهمال در آنها بین زن و شوهر، سردی و بدبختی بوجود می آورد یک شوهر بجای اینکه مثل بچه چهارساله ای اخمهایش را درهم کند و بنشیند بهتر ات برای رفع اشکالات و تولید توافق بین خود و زنش بکوشد. باید به ساختمان مزاجی و روحی زنش اشنا باشد و درباره اختلاف ذوق و سلیقه هائی که با هم دارند گذشت به خرج دهد.
اگر آنها این حساب را بکنند که هر شخصی حق استفاده از آزادی را دارد و داشتن نقصها و نقاط ضعفی برای هر کس طبیعی است و همچنین اگر هر دو نسبت بهم احترام متقابل داشته باشند زندگانی شان پرحاصل تر می شود و از نعمت های زندگانی زناشوئی بیشتر بهره مند می شوند.
8 خرداد 1389برچسب:, :: 21:54 ::  نويسنده : علی


همسرم به من علاقه ای ندارد او با فرد دیگری در ارتباط است !



همسرم یک الگوی معنوی پیدا کرده تا بتواند به کمک آن، دوران کودکی خود را پاک کند. شوهرم بیشتر مایل است با همکارانش اوقات خود را بگذراند.
آیا این زندگی دوام خواهد آورد؟

همسرم به کسی دیکر علاقه‌مند شده است !!
همسرم یک الگوی معنوی پیدا کرده تا بتواند به کمک آن، دوران کودکی خود را پاک کند.....شوهرم بیشتر مایل است با همکارانش اوقات خود را بگذراند.

همسرم یک الگوی معنوی پیدا کرده تا بتواند به کمک آن، دوران کودکی خود را پاک کند. شوهرم بیشتر مایل است با همکارانش اوقات خود را بگذراند.
آیا این زندگی دوام خواهد آورد؟

صحبتهای زن:

سودابه 43 ساله، صاحب یک فروشگاه بزرگ پوشاک در حالی که به شدت گریه می کند می گوید: " احساس می کنم زیر پایم خالی است. ازدواج ما، ازدواج ایده آلی نبوده ولی همیشه احساس می کردم ما به هم تعلق داشته ایم. اصلا" نمی دانم چکار باید بکنم.کامران می گوید تو عوض شدی، در حالی که احساس میکنم به کسی دیگر علاقمند شده است."

"او در یکی از مراکز پزشکی مشغول به کار است و در همانجا هم با آذین، یکی از منشی های مرکز، ارتباط پیدا کرده. ظاهرا" آنها نقاط مشترک زیادی دارند با وجود آنکه آذین 15 سال کوچکتر از کامران است. کامران با اصرار می گوید ارتباط آنها فیزیکی نیست ولی من مطمئنم اینطور که پیش می رود کار به آنجا هم خواهد کشید."

"در یک مورد حق با کامران است. من دیگر آن سودابه ای که 21 سال پیش با او ازدواج کرد نیستم. و خدا را شکر اصلا" هم مایل نیستم مثل آن وقتها باشم. چیزی که در وجود من مفقود بود عزت نفس بود، و همین هم باعث شده بود کامران به سمت من کشیده شود. او متاسفانه فکر می کند باید از همه حمایت کند."

"من بچگی خوبی نداشتم – گذشته ام بسیار سخت بود. فرزند سوم و تنها دختر خانواده بودم . پدرم تاجر بود. او به کوچکترین بهانه ای ما را کتک میزد و من و برادرانم هیچ گاه طعم خوش محبت پدری را به خوبی در زندگی مان حس نکردیم. مادرم هم از او آزار می دید ولی به جای آنکه از من طرفداری کند، کاری می کرد که مایوس و ضعیف تر شوم. او در مقابل دوستانش مرا مسخره می کرد. کاری کرده بود که همیشه احساس کنم هرگز هیچ کس مرا دوست نخواهد داشت."

" تنها دلخوشی من ارتباط محترمانه و محبت آمیزم با برادر بزرگم بود او همیشه در آن دوران سخت حامی و یاورم بود و به نوعی خلا عاطفی کمبود محبت والدینم را جبران میکرد. هنوز هم از مدرسه متنفرم. دوستان خیلی محدودی در مدرسه داشتم و به دبیرستان هم نرفتم. به جای درس خواندن، در یک فروشگاه بزرگ پوشاک کار پیدا کردم. حقوقم خیلی ناچیز بود ولی همینکه زمانی را در روز فارغ از محیط خانه بودم مرا راضی می کرد . بعد از ازدواجم هم بندرت آنها را دیدم و امروز هم که هیچ ارتباطی با آنها ندارم."

" چند سال بعد که صاحب فروشگاه باز نشسته شد، توانستم روی پای خودم بایستم. با گرفتن وام، فروشگاه را خریدم. حالا فقط پنج نفر در فروشگاه من از سراسر کشور سفارش می گیرند. سال گذشت100 میلیون تومان درآمد داشتم."

..... او ادامه می دهد:

"وقتی 21 ساله بودم با کامران آشنا شدم. او 25 ساله و دانشجوی سال آخر پزشکی بود. چند ماه از آشنایی ما می گذشت که احساس کردم می توانم به او اطمینان کنم و در مورد دوران کودکی ام با او صحبت کردم. به شدت متاثر شده بود و من هنوز هم فکر می کنم یکی از دلایل ازدواج او با من، حمایت از من و کمک به فراموش کردن آن دوره ی وحشتناک بوده است. من هنوز هم حس می کنم ارتباط معنوی عمیقی با او دارم. احساس می کنم خدمتی که او به من کرد را هیچ کس دیگری نکرده است."

" سال بعد با هم ازدواج کردیم و 10 ماه بعد دوقلو هایمان ، دنیا و دیبا ، بدنیا آمدند. چند سال بعد از آن، خیلی سریع گذشت. پذیرش مسئولیت مادرانه مرا به شدت مشغول کرده بود. سه سال پیش که دخترها به دبیرستان رفتند ناگهان متوجه شدم چقدر برای سر و صداها و هیاهو های آنها دلتنگ شده ام. بنابراین روزهای بیشتری را به کار بیرون از خانه ام اختصاص دادم و در جلسات مباحثات زنان که در خارج از شهر برگزار می شد شرکت می کردم." در همان دوران بود که به خواندن کتابهای روانشناسی پرداختم و چشمانم به راهی جدید برای رسیدن به آرامش درونی باز شد. از آن به بعد در جلسات هفتگی و سخنرانی های گروهی شرکت می کردم. و به این ترتیب الگوی معنوی جدیدی یافتم و باورهایم کاملا" عوض شد. یوگا کار می کردم و غذاهای طبیعی می خوردم و محصولاتی را می خریدم که به طبیعت آسیب نمی رساندند. کامران این شیوه را به هیچ وجه نمی پسندید . او مدام به خاطر غذاهای سالمی که جایگزین خرت و پرت های موردعلاقه اش کرده ام غر می زند. علاوه بر این ارتباط ما با هم خیلی خیلی کم شده. هرگز در مورد کار ش حرف نمی زند، من هم دیگر چیزی از او نمی پرسم."

" خجالت آور است...ما با هم غریبه شده ایم. هرگز فراموش نمی کنم در یکی از بعدازظهرهای دوران ماه عسلمان وقتی در کوهستان مه گرفته گم شده بودیم، هر دو فهمیدیم که اعتقاد عمیقی به هم داریم و حاضریم جانمان را فدای هم کنیم. کامران تنها کسی بود که احساس می کردم به خاطر من زنده است. خیلی دلم می خواهد که باور کنم هنوز هم ارتباط قلبی بین ما محکم است. اما الآن او یکی دیگر را پیدا کرده و قلب مرا شکسته است."

صحبتهای مرد:


کامران، 47 ساله ، می گوید : " سودابه، همه چیز را اشتباه تعبیر می کند من نمی خواهم از او جدا شوم . آنچه که من می خواهم ارتباطی است که در آن هر دو طرف به هم توجه کنند و همه چیز را بین خود تقسیم کنند. آشنایی من با همکارم آذین به من نشان داد که ارتباطی که بین من و سودابه وجود دارد ارتباط زناشویی نیست. ما حتی بندرت در یک اتاق می خوابیم. ما حتی باهم در یک خلوت مطبوع حرف نمی زنیم ، شوخی نمی کنیم و خلاصه هیچ ارتباط خصوصی نداریم. من نمی توانم باور کنم که سودابه حتی من را دوست داشته باشد."

" قبل از اینکه دخترانمان به دبیرستان بروند، محور همه ی ابعاد زندگی ما، آنها بودند. تا آن زمان سودابه به راحتی همه ی وظایف خود را انجام می داد. دومین باری که او را دیدم فهمیدم که او از پس هر کاری بر می آید. اما شاید فشار آن همه سختی ها و زحمات بود که نهایتا" فریاد اعتراضات او را بلند کرد. او به شدت حساس و زود رنج شده است و مدام ابراز خستگی می کند، اما اگر من راه حلی پیشنهاد کنم، مثل کمک گرفتن از کسی ، مرا به موعظه یا سرزنش کردن متهم می کند. احساس می کنم شدیدا" در حاشیه ی زندگی او قرار گرفته ام. اعتراف می کنم که مفاهیم معنوی که برای او مطرح شده و الگوهایی که برای خود تعیین کرده، برای من قابل فهم نیست. از نظر من مردی که او مرتب در سمینارهایش شرکت می کند، یک شیاد است. او مبالغ هنگفتی پول می گیرد تا آنچه را که همه می دانند را به شکلی دیگر برایشان تکرار کند. اما اگر این را بگویم او با بد خلقی هزار دلیل برای کج فهمی من آورده و می رود.

" اگر او هم تمایلی برای اصلاح این وضع نشان می داد خوب بود ولی من که نمی خواهم به زور او را وادار کنم نوع ارتباطش را با من عوض کند. او خرید محصولاتی که خودش تایید نمی کند را قدغن کرده است. اگر اتفاقا" من فراموش کنم و چیزی بخرم و به خانه بیاورم که او ممنوع کرده بوده با من مثل یک مجرم خطرناک رفتار می کند. من فقط اجازه دارم شیر بدون چربی و روغن کانولا و شناسنامه دار بخرم. سالها بود که ما یک شیشه شوی خاص می خریدیم اما الآن شیشه شوی در کار نیست، فقط اجازه داریم از سرکه، آب و آبلیمو برای شستن شیشه ها استفاده کنیم. هر محصولی که می خریم حتما" باید تهیه شده از مواد بازیابی شده باشد یا در کارخانه ای تولید شده باشد که آن مواد را روی حیوانات آزمایش نمی کنند. همچنین او با گروهی از افراد مسن مراوده پیدا کرده که من هیچ زبان مشترکی با آنها ندارم."

" من به دنبال یک زندگی ایده آل نیستم، فقط می خواهم همان زندگی که داشتیم را داشته باشم. من دوستان قدیمیمان را دوست دارم. یکی از همین دوستان، اولین بار سودابه را به من معرفی کرد. روزی که برای اولین بار همدیگر را دیدیم مثل یک ثانیه گذشت ؛ و من همیشه در کنار سودابه احساس همان روز اول را داشتم. هنوز مدت زیادی از آشنایی ما نگذشته بود که او راجع به دوران کودکی اش برای من حرف زد. من شگفت زده و متعجب بودم نه تنها به خاطر تحمل این همه رنج و سختی بلکه به دلیل رشد و بالندگی او در چنین محیطی. من بیشتر از همه عاشق، پر انرژی بودن او بودم. یادم می آید به او قول دادم همیشه در کنارش خواهم بود.

.....او ادامه می دهد :

" نمی خواهم بگویم همه چیز تقصیر سودابه بوده. او راست می گوید، من هرگز نمی خواستم در مورد محیط کارم با او حرف بزنم. سرو کار من مدام با افراد بیمار و ناخوش است ؛ در خانه نیاز به استراحت دارم. ضمن آنکه من هیچوقت نمی توانستم در مورد مسائل شخصی ام خوب حرف بزنم . شاید به خاطر آنکه هرگز این کار را یاد نگرفته ام. دوران کودکی سودابه داستان وحشتناکی بوده است ولی من هم زندگی کسالت باری داشته ام. پدرم در یک شرکت بیمه کار می کرد. وقتی به خانه برمی گشت شام می خورد، جلوی تلوزیون لم می داد و بعد هم می رفت و می خوابید. مادرم منشی بود و وقتی بیشتر مادران در خانه بودند، سر کار بود و من و برادرانم مجبور بودیم بعد از مدرسه برویم خانه ی همسایه. هیچ کدام از ما در مورد اتفاقاتی که در طول روز برایمان افتاده بود با هم حرف نمی زدیم. من اگر از چیزی ناراحت می شدم، عادت کرده بودم که در دلم نگه دارم. من پسر بچه ای بودم که همیشه احساس تنهایی و بی کسی می کردم....همان احساسی که امروز در زندگی مشترکمان دارم.

"حدود یک سال پیش بود که با آذین آشنا شدم. او هم زندگی زناشویی موفقی نداشته. همسرش از او خواسته کارش را رها کند و بچه دار شود اما او قبول نکرده . روابط من و آذین عاشقانه نبود، اما اگر من می گذاشتم می توانست به آن مسیر برود. من با او بیش از سودابه حرف می زدم. مطمئنم آذین بیشتر به من فکر می کند تا سودابه. او به من نشان داده که چقدر در زندگی مشترکم با سودابه، محرومم. من هنوز هم مایلم زندگیم را نجات دهم....و امیدوارم خیلی دیر نشده باشد.

صحبتهای مشاور :

مشاور می گوید: "مراجعه ی این زوج به دفتر من به دلیل احساساتی شدن کامران بود. من تعجب نکرده بودم. شاید گاهی احساساتی شدن شوهر جدی گرفته نشود اما زنی که فوران احساسات شوهرش را ببیند می تواند متعجب شود و تحت تاثیر قرار بگیرد. نادیده گرفتن احساسات یک نفر و عدم اطمینان به درونیات او چیزی است که سودابه از دوران بچگی فرا گرفته. همچنین او انفکاک و فاصله افتادن بین یک زن و شوهر را به چشم خود دیده است."

" در حالیکه افشاگری کامران اعتماد به نفس سودابه را هدف قرار داده، خبر خوش این است که کامران می خواهد برای نجات زندگی خود کاری بکند. در اولین جلسه ی مشاوره کامران به سودابه قول داد دیگر با آذین قرار ملاقات نگذارد و همه ی توان و تمرکز خود را برای حفظ زندگی مشترکشان به کار گیرد. "

"اول از آنها خواستم فاکتورهایی که باعث فاصله افتادن میان آنان شده را پیدا کنند. سودابه و کامران با تمام انرژی سعی می کردند آنچه را که به زندگی آنها نفوذ کرده و موجب جدایی آنها از یکدیگر شده را پیدا کنند. ازدواج ادامه ی روند رشد و انطباق است، ولی وقتی یکی از طرفین تغییر می کند ( در هر مرحله ای)، برای طرف مقابل پذیرش این تغییر کار ساده ای نیست."

" زندگی مشترک کامران و سودابه همیشه یک زندگی معمولی بوده است – بد نبوده ولی خوب هم نبوده. با بدنیا آمدن بچه ها به عنوان یک دغدغه ی مشترک و تعدیل کننده ی تفاوتها و مشاجرات، ارتباط دوستانه و خلوت آنها مورد غفلت واقع شده است. آنها بندرت در کنار هم نشسته اند و با هم حرف زده اند."

" در خانواده ی کامران صحبت کردن در مورد خود، وجود نداشته است، بنابراین برای او حتی صحبت کردن با سودابه در مورد آنکه روز را چگونه گذرانده سخت است. او عادت کرده است حرفهایش را در سینه نگه دارد. از طرف دیگر سودابه نیز بندرت راجع به کودکی خود حرف می زند. او معتقد است اگردر همه ی ابعاد زندگی بتواند ممتاز باشد، از شر آن دوران خلاص می شود و می تواند آنرا به فراموشی بسپارد. اما درونیات آزار دهنده و کشمکش ها، نیاز به فضای لازم دارند تا بروز کنند و در مورد آنها حرف زده شود تا درمان شوند. وقتی کامران کاوش های معنوی سودابه را پست می شمارد، سودابه همان احساسی را خواهد داشت که به عنوان یک دختر بچه ی بی پناه تجربه کرده بود.

....و مشاور ادامه می دهد :

گوش دادن به حرفهای یکدیگر و ابراز احساسات مختلف طرفین، این امکان را فراهم می کند که هر دو با نگاه بخشایشگر به هم نگاه کنند. ما چندین جلسه با سودابه در مورد خشم او نسبت به والدینش صحبت کردیم. هرچه بیشتر حرف می زدیم، بیشتر متوجه می شد که آنها تا چه حد مشکل روحی، روانی داشته اند و در نهایت او توانست بفهمد که تقصیری متوجه خودش نبوده و دیگر از دست خودش عصبانی نبود. وقتی متوجه شد که احساسات منفی او در مورد خودش بیجا بوده، همانطور که کامران را نیز بیهوده مقصر می دانسته است....فضا برای شکوفایی و ابراز احساسات عاشقانه میان آن دو فراهم شد.

" از آنجاییکه هیچ کس نمی تواند خود را در اختیار دیگری قرار دهد مگر آنکه از طرف او احساس امنیت کند، از هر دوی آنها خواستم به من بگویند مایلند طرف مقابلشان چه تغییری بکند تا او بتواند به او اطمینان کند و در کنارش احساس امنیت و آرامش داشته باشد. سودابه گفت : " می خواهم کامران دیگر مرا نصیحت یا سرزنش نکند" و کامران گفت : " نمی دانم چطور به او بگویم که چقدر احساس حقارت می کنم و چقدر اذیت می شوم از اینکه در زندگی جدید او هیچ جایگاهی ندارم". سودابه موافقت کرد که کامران را دعوت کند تا با همه ی دوستان جدید او آشنا شود و تک تک آنها را بشناسد. در مقابل کامران نیز به او قول داد برای آنچه که در مورد سودابه نمی فهمد صبورتر باشد و به او فرصت توضیح دادن بدهد. آنها هردو قول دادند همه ی تلاش خود را بکنند تا برای هم همسران خوبی باشند. خلاصه آنکه کامران و سودابه فرصتی برای خود فراهم کردند که نسبت به هم بیشتر احساس مسئولیت کنند و کمتر از خودشان دفاع کنند؛ به جای توهین و تحقیر، با مهربانی و محبت با هم حرف بزنند و بیشتر فضای مفرح و لذت بخش برای یکدیگر بسازند تا فضایی خشک و جدی.

" جلسات مشاوره ی ما 6 ماه بطول انجامید. در جلسه ی آخر احساس کردم که آنها کاملا" دریافته اند که چه تفاوتهایی با هم دارند و چه چیزها و چه کسانی این تفاوتها را بوجود آورده اند. اکنون آنها از صمیم قلب برای انطباق با هم می کوشند و هرگز اجازه نمی دهند مشکلات کوچکشان حل نشده باقی بماند. کامران می گوید : "ممکن است ما اختلاف سلیقه هایی داشته باشیم ولی عشق و احترامی که بین ما است دو طرفه و بی نظیر است."

7 خرداد 1389برچسب:, :: 16:51 ::  نويسنده : علی

اين موضوع حقيقت دارد كه امروزه بيش از هر زمان ديگر مردان عجله‌اي براي متعهد گشتن در ازدواج از خود نشان نمي‌دهند.هنگامي كه از مردان در مورد علل اين مساله پرسش مي‌شود، آنها معمولا چندين دليل گوناگون را براي عدم آمادگيشان براي ازدواج مطرح مي‌كنند، اما در كل 4 عامل عمده وجود دارند كه تاثير بسزايي روي رفتار مردان امروزي براي تن ندادن آنان به ازدواج اعمال مي‌كنند:

1ــ‌ مردان با فشار اجتماعي كمتري براي متاهل گشتن مواجه هستند.

2ــ مردان از پيامدهاي احتمالي عدم موفقيت در رابطه وحشت دارند. رنج‌هاي عاطفي حاصل از جدايي مي‌تواند براي مردان ويرانگر و طاقت‌فرسا باشد، اما آنها بيشتر نگران ريسك خسارات مالي كه احتمال دارد هنگام جدايي و طلاق متحمل آن گردند، مي‌باشند.

3ــ اين در سرشت و طبيعت مردان است كه هر چيزي را كه موجب تغيير عمده و جدي در زندگيشان مي‌شود را به تاخير اندازند.ازدواج آغازي براي تحولاتي عظيم است سنگيني اين مسئوليت اگر چه براي زنان هم به نوبه خود وجود دارد اما هميشه قيد مي شود که مرد نقطه اتکاء زن در خانواده است و زن با کسب پشتيباني و تکيه بر مرد به امور داخلي منزل رسيدگي مي کند.به نظر مي رسد.مردان تمايلي به خروج از منطقه آسايش و فراغ خاطر خويش و گام نهادن به يك زندگي مملو از مسووليت، سازش و از خودگذشتگي را ندارند.

4 ــ ‌مردان هنگامي تن به ازدواج مي‌دهند كه مطمئن شوند بهترين گزينه ممكن را انتخاب كرده‌اند. مردان همواره در اين انديشه‌اند كه: نكند سر و كله يك دختر بهتر در زندگي آنها پيدا شود، اما آنها در يک ازدواج متعهد شده باشند.

اما چگونه مي‌توان مردان را متعهد ساخت تا در ازدواج پاي بند شوند.در زير به 8روش براي دستيابي به اين منظور و آن‌كه قلب يك مرد را فتح كنيد ارائه شده‌است:

1ــ آگاهانه و معقولانه اطمينان يابيد ‌مردي كه برگزيده‌ايد را دوست داشته و مي‌خواهيد باقي عمر خود را با وي سپري كنيد.بنابراين در پروسه شناخت خود تا زماني كه كاملا متقاعد نشده‌ايد براي يكديگر مناسب هستيد، انديشه تعهد و دلبستگي به ذهن شما خطور نكند. شناخت شما از او بايد به حدي باشد كه قادر به تعيين اين موارد باشيد كه وي قادر به متعهد گشتن است. و در آزمون وفاداري، صداقت، راستي و مراعات حال ديگران شما سربلند بيرون آمده است و آن كه بايد مطمئن گرديد كه وي شما را حقيقتا دوست دارد.

نشان دهيد كه او را دوست داريد. علاقه‌مندي به خويشتن حقيقي خودش و نه براي آنچه او مي‌‌تواند براي شما فراهم آورد.

2ــ همواره همان فردي باشيد كه هستيد و از ابراز ماهيت واقعي خود بيم نداشته باشيد.اين شايد مهم‌ترين خصلتي باشد كه مردان در زنان جستجو مي‌كنند.زناني كه شخصيتشان پس از ازدواج دستخوش تغيير مي‌شود، در رديف نخست فهرست علل جدايي‌ها پس از ازدواجقرار مي‌گيرند.پافشاري در رفتاري كه در آن زنان به منظور اهميت بخشيدن به مرد خود، مرتبا با وي سازش كرده و از ابراز عقايد و نظرات خود خودداري مي‌كنند و يا به لطيفه‌هاي بي‌مزه او مي‌خندند، هيچ‌گاه نتيجه‌بخش نخواهد بود. بنابراين خويشتن حقيقي خود باشيد و همواره مراقب باشيد شايد مرد شما در حال امتحان كردن شما باشد.

3ــ به او نشان دهيد كه استقلال داريد.مردان از زناني كه به پشت تكيه مي‌دهند و منتظر مي‌مانند تا مرد آنها تمام امور زندگي آنها را به دست گيرد، بيزارند. نشان دهيد با آن‌كه شما از ايده‌هاي او استقبال مي‌كنيد، بدون او نيز توانايي به انجام رسانيدن كارها را داريد. به عنوان مثال: شما مي‌خواهيد به تماشاي يك فيلم بخصوص به سينما رويد، اما مرد شما به خاطر مشغله‌كار قادر به همراهي شما نيست. در عوض دلخور شدن و قهر كردن با خنده‌رويي بگوييد كه تنها به سينما خواهيد رفت و همين كار را هم انجام دهيد.البته نبايد فراموش کنيد که گاه مردان براي اثبات مديريت خود از شما انتظار دارند که به توان و قدرت آنها تکيه کنيد اين نياز را در آنان پاس بداريد.

4ــ به او نشان دهيد كه فردي مهربان و دوست‌داشتني هستيد. شايد شگفت‌انگيز به نظر آيد: يك مرد به دختري نياز دارد كه او را دوست داشته و خود نيز دوست داشتني باشد.به همان ميزان كه استقلال فردي به زنان قدرت مي‌بخشد به همان ميزان نيز عدم توانايي آنها در سازگاري مردان را دلسرد مي‌سازد.مردان اين گونه زنان را بي‌احساس، بي‌عاطفه و ناتوان در عشق‌ورزي تلقي مي‌كنند.بنابراين همان‌طور كه زنان نياز دارند استقلال فردي خود را به مردان نمايان سازند، بايد به مردان نشان دهند كه داراي آرزو و ميل آتشيني براي قسمت كردن عشق خود با مرد زندگيشان هستند.

5ــ نشان دهيد كه او را دوست داريد. علاقه‌مندي به خويشتن حقيقي خودش و نه براي آنچه او مي‌‌تواند براي شما فراهم آورد. هيچ مردي دوست ندارد احساس كند كه دختر مورد علاقه‌اش به اين علت او را برگزيده كه:او يك تامين كننده معيشت مناسب، يك شهروند نمونه و يا يك پدر خوب بالقوه باشد .به زندگي او علاقه نشان دهيد همچنين به علاقه‌مندي‌ها و ارزش‌هايي كه او در زندگي قائل است.درباره شغلش صحبت كنيد اما بيشتر به جنبه‌هاي معنوي و بالندگي شخصيتي آن توجه كنيد و نه به درآمد و منافع مالي آن.از خصوصيات نيك شخصيتي و اخلاقي او سخن گوييد.

6 ــ ‌براي آن كه او را به دنبال خود بكشانيد برايش نقش بازي نكنيد. هم صحبت شدن با مردان ديگر براي برانگيختن حس حسادت در شريك خود و آن كه مرد بيشتر جذب شما گردد ممكن است براي مدت كوتاهي كارساز باشد.حتي اگر وي شيفته شما باشد.هنگامي كه كوچك‌ترين شبهه‌اي در اعتماد و صداقت شما داشته باشد از متعهد گشتن هراس خواهد داشت.

7 ــ‌ نشان دهيد كه قصد تغيير دادن او را در سر نداريد. هر گاه يك مرد احساس كند كه تعهد به يك دختر و ازدواج با او سبب به وجود آمدن تغييرات عمده و اساسي در سبك زندگي او مي‌شود و مجبور است علايق خود را کناربگذارد، سرسختانه به متعهد گشتن از خود مقاومت نشان خواهد داد.

8ــبه ظاهر خود اهميت دهيد. اين بدين مفهوم نيست كه شما مانند يك مدل قدم برداشته و يا لباس بپوشيد. اما تا حدودي به ظاهر خود برسيد. لباسي به تن كنيد كه بيانگر بهترين صفات و برازنده شما باشد.با اعتماد به نفس حركت كرده و رفتار كنيد.مسواك بزنيد، به ناخن‌هاي خود برسيد و از عطر و ادكلن به حد متعادل در کنار او استفاده كند.

پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: